(نویسنده: سیاوش رحمتی)
چکیده
با پیشرفت تکنولوژِی زندگی انسانی نیز پیشرفت کرده است. سرعت پردازش و انجام دادن بسیاری از کارها دوچندان شده است و همه چیز سریع پیش میرود. دیگر نیازی به نیروی انسانی برای انجام خیلی از کارها نیست و هوش مصنوعی و رباتها آن کارها را به جای انسانها با زمانی اندک انجام میدهند. اما این پیشرفت ها صرفا به نفع انسان نبودهاند و گاهی ویژگیهای منفی و آسیب هایی که با خود به همراه دارند باعث میشوند تا از سودمندی آنها صرف نظر شود. سعی کردم تا براساس سریال جنجالی و بحث برانگیز black mirror به کارگردانی چارلی بروکر موضوعاتی از تکنولوژی را در این مقاله جمع آوری کنم که براساس امتیازها، نقدها، آسیب ها و واقع گرایانه بودن آنها انتخاب کردهام. موضوعاتی از قبیل ترور شخصیت در فضای مجازی، آرمان گرایی در فضای مجازی و هوش مصنوعی. همچنین سعی کردم قسمتهای مرتبط با این موضوعات را بررسی کنم و اهداف آن قسمتها را از نظر کارگردان و نویسنده بیان کنم.
مقدمه
قرن 21 را می توان قرن تکنولوژی نامید. قرنی که در آن تکنولوژی به شدت پیشرفت کرده و زندگی انسانی سرعت و شتاب بسیاری به خود گرفته است. اما این پیشرفت ها همیشه ویژگی های مثبتی برای انسانها ندارند و گاهی ویژگی های منفی و ضررهای آن از میزان سودمندی آن بیشتر است. سریال black mirror ساخته کشور انگلستان به کارگردانی چارلی بروکر است که در آن ویژگیهای مخرب و دردسرساز تکنولوژی به نمایش کشیده می شود و در هر قسمت به موضوعی جدید پرداخته می شود. بعضی از این تکنولوژی ها به بهره برداری رسیده اند و انسان ها در زندگی روزمره خود از آن ها استفاده میکنند و بعضی دیگر از آن ها جنبه futuristic یا آینده گرایانه دارند و در حال حاضر به واقعیت تبدیل نشده اند.
سریال black mirror در هر قسمت جهانی سیاه و شبیه سازی شده را به نمایش میکشد و در آن به نقد تکنولوژی، فرهنگ استفاده از آن، تاثیر تکنولوژی بر انسان ها و تغییر رفتار انسان در پرتو تکنولوژی میپردازد. این سریال گاهی ژانر ترسناک به خود میگیرد و از طنز سیاه برای رساندن پیام خود به بیننده استفاده میکند. این سریال دارای 5 فصل و هر فصل دارای 3تا 6 قسمت است که در هر قسمت به موضوعی خاص پرداخته میشود. امتیاز این سریال در imdb 8.8 از 10 است که امتیازی بالا به شمار می آید و تاکیدی بر با کیفیت بودن این سریال است. دو فصل اول سریال که هرکدام ۳ قسمت دارند، در فاصله دسامبر ۲۰۱۱ تا فوریه ۲۰۱۳ توسط کانال ۴ بریتانیا ساخته و پخش شد. در سپتامبر ۲۰۱۵، نتفلیکس حق ساخت سریال را خرید.
سازنده سریال چارلی بروکر در مورد عنوان سریال به روزنامه گاردین گفت: ” اگر تکنولوژی مخدر هست و انسان را نشئه میکند پس دقیقاً، اثرات جانبی این ماده مخدر چیست؟ این فضای بین لذت و ناآرامی جایی است که آینه سیاه، سریال درام جدید من، قرار است دربارهاش حرف بزند. “آینه سیاه” همان چیزی است که شما روی هر دیوار، هر میز، کف هر دست، صفحه نمایش سرد و براق تلویزیون، مونیتور، و گوشیهای هوشمند میبینید. آینه سیاه سریالی است که درست مثل یک آینه، سیاهی وجود انسان را به شما نشان خواهد داد.
در این سریال به موضوعات فراوانی اشاره شده است که من از بین آن ها به مهم ترین و جذاب ترین قسمت ها می پردازم. معیار انتخاب من بر اساس امتیازات هر قسمت، نقدها و واقع گرایانه بودن آن موضوعات است.
تخریب شخصیت در فضای مجازی
ترور شخصیت (character assassination) یا تخریب شخصیت امری است که در فضای مجازی امروز باب شده است. ترور شخصیت، تلاش برای لکه دار کردن شهرت یک فرد است. این عمل شامل اشاعه موارد گمراهکننده و اغراقآمیز یا دست کاری در حقایق به جهت ارائه تصویر نادرست از فرد مورد هدف است. ترور شخصیت نوعی از افترا است که میتواند علاوه بر فرد، خانواده و اطرافیان او را نیز شامل شود. ترور شخصیت پیشینهای تاریخی دارد و در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد به کار گرفته شدهاست. در این روش افرادی که منافع فرد یا گروهی دیگر را به خطر انداختهاند، به قصد منزوی شدن و بدنام ساختن، توسط آنان مورد حمله قرار میگیرند.
اگر به این تعریف و توصیف نگاهی بیندازیم میبینیم که کمی قدیمی است. تخریب شخصیت در فضای مجازی امروز رنگ دیگری به خود گرفته است. افراد پشت پرده با استفاده از ابزارهایی مانند میم(meme) اخبار تقلبی (fake news)و پخش کردن اطلاعات سری که ممکن است غلط باشند یا درست، به تخریب شخصیت افراد میپردازند. عدهای از این راه برای باج گیری(blackmail) و سودجویی استفاده میکنند. برای همین است که امنیت شخصی و اطلاعات (privacy) در فضای مجازی امری است بسیار مهم و بیش از پیش به آن توجه میشود.
میم ایده، رفتار یا روشی است که از طریق فرهنگ از فردی به فرد دیگر منتشر میشود. اغلب با هدف انتقال یک پدیدهٔ مشخص، موضوع یا معنایی که توسط آن بازنمایی میشود. ک میم به عنوان واحدی عمل میکند برای انتقال ایدههای فرهنگی، نمادها، یا رسمهایی که قابل انتقال هستند از ذهنی به ذهن دیگر از طریق نوشتار، سخنرانی، ژستها، مناسک یا سایر پدیدههای تقلیدپذیر با مضمونی قابل تقلید. میمها از طریق رفتاری که در میزبانان خود شکل میدهند تکثیر میشوند.
افراد پشت پرده با استفاده از قدرت میمها در ذهن مخاطبین نفوذ میکنند و ایده یا اطلاعاتی را پخش و گسترش میدهند. این میم ها در فضای مجازی مانند ویروسی که غیرقابل مهار است، دست به دست و تکثیر میشوند تا جایی که آن افراد از آن ایده یا اطلاعات حمایت میکنند و آن ها را باور میکنند. میم سازان با استفاده از این کار بر موج کاربران فضای مجازی سوار میشوند و شخصیت فردی مهم در سیاست، اقتصاد، اجتماع و غیره را ترور میکنند.
اخبار تقلبی همیشه در شبکه های مجازی وجود داشت اما از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ شدت بیشتری پیدا کرد. بارها در دوران کرونا ترامپ از بهبودی اوضاع و در دست داشتن کنترل این بیماری سخن میگفت اما اوضاع همچنان بدتر می شد. اخبار تقلبی به بازار خبرنگاری و روزنامه نگاری رونق بخشید و اذهان عمومی به سمت دروغ ها سوق داده می شدند.
در قسمت اول سریال black mirror کارگردان نوعی تخریب شخصیت را به تصویر میکشد. نخست وزیردرگیر بحرانی بزرگ می شود. قسمت اول راجع به نخست وزیر کشور انگلیس و گروگان گیری پرنسس انگلستان است. این قسمت بر روی تاثیرات مخرب اینترنت، شبکه های مجازی، خبرگذاری ها و شبکه های پخش محتوا نظیر تویتر و یوتیوب تاکید میکند.
خواستهی گروگان گیر بسیار شرم آور و حال بهم زن است. گروگانگیر نخست وزیر را مجبور میکند که جلوی دوربین و همهی رسانه های ملی با یک خوک رابطه جنسی داشته باشد تا پرنسس انگلیس آزاد شود و در غیر اینصورت پرنسس کشته میشود
نخست نخست وزیر فکر میکند که این یک شوخی کثیف است و شدیدا مخالفت خود را ابراز میکند اما اتفاقات وحشتناکی رخ میدهد. فیلم اظهارات گروگان گیر به دست خود او در سایت یوتیوب آپلود میشود و تا قبل از پاک شدن این فیلم توسط دولت انگلیس، حدود 70هزار نفر این فیلم را میبینند و آن را دست به دست میکنند، تا جایی که همهی جهان از این فیلم باخبر میشوند و حتی در رسانههای خبری همهی کشور ها به غیر از UKN که شبکه خبری ملی انگلیس است پخش میشود.
دولت نمیتواند جلوی افشاگری و پخش سریع این فیلم را در اینترنت بگیرد. در آخر رسانه ملی انگلیس نیز تحت فشار قرار میگیرد و مجبور به پوشش ویژه این خبر در رسانه ملی میشود.
دولت انگلیس سعی میکند با قرار دادن صورت نخست وزیر روی یک شخص دیگر و با استفاده از جلوههای ویژه این عمل شرمآور و کثیف را انجام دهد اما آن شخصی که بجای نخست وزیر راهی استودیو بوده توسط یکی از طرفدارها شناخته میشود و از او عکسی گرفته و در شبکه های مجازی پخش میشود.
گروگان گیر که تاکید کرده بود این کار بدون هیچ تقلب و نیرنگی صورت گیرد، یک انگشت قطع شده که مانند انگشت پرنسس است را در فیلمی نشان میدهد که در شبکههای اجتماعی پخش میشود و موجب خشم افکار عمومی میشود و مردمی که قبلا نخست وزیر را در انجام ندادن آن کار کثیف حمایت میکردند، دیگر حامی او نبودند و خواستار انجام هرچه سریع تراین کار توسط نخست وزیر بودند.
نخست وزیر در آخر مجبور به انجام این کار شرمگین میشود و پرنسس آزاد میشود. در نظر مردم فقط سلامتی و جان پرنسس انگلستان مهم است و از نخست وزیر به عنوان شخصی مریض که از برقراری روابط جنسی با حیوانات لذت میبرد یاد میشود.از نظر خودش و اطرافیان طور دیگریست. شخصیت او کاملا تخریب شده است و دیگر آشنایان و نزدیکان او به طرز سرد و بی تفاوتی با او رابطه برقرار میکنند. نخست وزیر از درون نابود شده است.
هدف این قسمت:
1.نشانگر درجه تخریب بالای اینترنت، شبکههای مجازی و رسانهها. 2. آشکار شدن همهی اطلاعات و جزییات و دست به دست شدن آن اطلاعات توسط عموم. 3. تخریب و ترور شخصیتی. 4. تخریب فرهنگی و مذهبی( در آغاز سریال دولت یقین داشت که این کار توسط کشورها و گروههای مذهبی و تروریستی انجام شده است که اینطور نبود.)
در قسمت سوم فصل سوم سریال black mirror نیز شاهد موضوعی مشابه اما با تاثیرات متفاوت هستیم. داستان درمورد پسربچهای نوجوان است که در یک رستوران به عنوان گارسون کار میکند. هنگامی که به خانه می رود و با لپتاپش کار میکند متوجه تبلیغ اینترنتی میشود(ads) که لپتاپ او را ویروسی میکند و پسربچه از نرم افزار آنتی ویروس برای پاک کردن این ویروس(malware) استفاده میکند. نرم افزار به طور ظاهری این ویروس را پاک کرده اما این ویروس پاک نشده است و پسر بچه متوجه آن نمیشود. ویروس به دوربین لپ تاپ(webcam) دسترسی پیدا میکند و همهی رفتار روزانه پسربچه را ضبط میکند تا جایی که شخصی ناشناس به گوشی او پیام ارسال میکند و از او میخواهد که کارهایی را انجام دهد در غیر این صورت فیلم های او در اینترنت آپلود میشود و همه میبینند. پسربچه همهی کارها را انجام میدهد: ارسال محموله، سرقت از بانک، آدم کشی اما باز هم در آخر آن شخص ناشناس برای او شکلکی (sticker) ارسال میکند و فیلم های ضبط شده را برای همه آپلود میکند. در طول این سریال کارگردان به خوبی نشان میدهد که فقط از پسربچه باج گیری(blackmail) نمیشود و تعداد زیادی از مردم در این چرخه حضور دارند و درآخر همه اطلاعات آن ها افشا میشود.
باجگیری یا شانتاژ (به فرانسوی: chantage) در اصطلاح، به تحمیلات ناروایی گفته میشود که فردی از راه گفتار یا کردار یا تهدید به رسوا کردن، به فرد دیگری وارد سازد تا از او چیزی طلب کند. همچنین، به عملی اطلاق میشود که فردی از شرایط مساعدی که دارد سوءاستفاده کند و آن را وسیلهٔ تهدید فرد یا افرادی قرار دهد تا آن فرد یا افراد، برخلاف میل خود، دست به انجام عملی بزنند.(کتاب اصطلاحات سیاسی به کوشش عبدالرحمان میاح)
هدف این قسمت:
- به نمایش کشیدن باج گیری اینترنتی و راه های باج گیری
- تاکید بر آسیب پذیر بودن حریم خصوصی کاربران اینترنت و فضای مجازی
3. بازگو کردن تاثیرات و آسیب شناسی باج گیری در فضای مجازی
آرمان گرایی در فضای مجازی
یکی از باورهای بسیار جنجال برانگیز و غلطی که در فضای مجازی یافت میشود آرمان گرایی در این محیط است. موضوعی که سریال black mirror هم در قسمت های متعددی به آن پرداخته است و تاثیرات و آسیب های دنباله رو های این ایدئولوژِی را به نمایش گذاشته است. این موضوع حتی در بسیاری از مقالات دانشگاهی نیز مطرح شده است و بسیاری از محققان دانشگاه ها به آن پرداخته اند. دانشمندان تاکید کرده اند که شبکه های مجازی تاثیرات منفی بسیاری بر روی نوجوانان و جوانان باقی میگذارند.
و اما آرمان گرایی در فضای مجازی چیست؟
آرمان گرایی در فضای مجازی یا perfectionism in social media به افرادی اشاره میکند که از این فضا سواستفاده میکنند تا خود را انسان هایی کامل و بی نقص به تصویر بکشند. عاری از هرگونه عیب. به این افراد معمولا تاثیرگذار یا influencer گفته میشود که معمولا در شبکه های مجازی عکس هایی عاری از هرگونه عیب از خود بارگذاری میکنند و کپشن هایی مینویسند که دیگر کاربران را به ایدئولوژی سوق دهند. این روند آسیب زیادی روی نوجوانان میگذارد. آنها نیز میخواهند مانند influencer مورد علاقه خود بی عیب باشند و راه آن ها را ادامه میدهند، از نحوه لباس پوشیدن آنها و رفتار آنها تقلید میکنند و بجای پیشرفت فردی اکثر وقت خود را پای اینگونه انسان های تاثیرگذار هدر میدهند.
در اینجا به چند نمونه از تاثیرگذاران معروف در شبکه های مجازی اشاره خواهم کرد:
Taylor swift, Ariana grande, kim Kardashian, kylie jenner, justin Bieber, katy perry
کارگردان black mirror در قسمت اول فصل سوم سریال خود این ایدئولوژی و آسیب پذیری آن را به تصویر میکشد. در این قسمت میبینم که همه ی انسان ها بر اساس محبوبیت خود در شبکه های مجازی، در زندگی واقعی نیز پست و مقامی دارند. هر انسانی در بالای سرخود امتیازی دارد. همه ی انسان های روی کره زمین از نمره 0 تا 5 سنجیده میشوند. هرچه به 0 نزدیک تر ناقص تر و هرچه به 5 نزدیک تر کامل تر و بی نقص تر. این قسمت به تصویر میکشد که همه مردم در تلاشند تا امتیاز خود را بالا ببرند و برای این کار از رفتارهای عرف، فن بیان هایی بی عیب و لبخندهایی مصنوعی استفاده میکنند تا در نظر یکدیگر کامل باشند و به هم امتیاز دهند. دیگر برای استفاده از امکانات شهری مانند رستوران ها، رهن آپارتمان ها و استفاده از فرودگاه ها باید امتیازی بالاتر از مقدار تعیین شده داشته باشند، هرچه مجلل تر نیازمند امتیازی بالاتر.
داستان این اپیزود در آیندهای نسبتاً نزدیک رقم میخورد، جایی که مردم میتوانند با استفاده از موبایل خود از یک تا پنج ستاره به افراد مختلف، امتیاز بدهند. مجموع امتیاز هرکس بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی او تأثیر دارد. برای مثال، فردی که میانگین امتیاز لازم را نداشته باشد، نمیتواند از امکاناتی همچون بستری در بیمارستانهای مجهز استفاده کند. تمرکز داستان بر روی زن جوانی بهنام لیسی است که میانگین نمره خوبی دارد و سعی دارد با رفتارهای معقول، این میانگین امتیاز را بالاتر نیز ببرد.
در این قسمت دختری آرمان گرا به تصویر کشیده میشود که همه سعی خود را میکند تا از امتیاز 4.2 به امتیاز 4.5 برسد. او رفتاری مصنوعی با بقیه انسان ها دارد، با همه بدون عیب برخورد میکند و سعی میکند همه را از خودش راضی نگه دارد. اما هیچ انسانی بی عیب نیست و هر انسانی ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد. در طول قسمت به مشکلات و کشمکش های این راه اشاره میشود و نقطه اوج این داستان به جایی می رسد که آن دختر امتیازش به 0 نزدیک میشود و دیگر از این ایدئولوژِی دست برمیدارد.
این قسمت با واکنشهای مثبتی از سوی منتقدان همراه شد و عمدتاً به عنوان یکی از بهترین اپیزودهای سریال آینه سیاه شناخته میشود.
و اما این قسمت چقدر به واقعیت نزدیک است؟ کشورهای معدودی مانند چین،ژاپن، کره جنوبی و آمریکا درحال تحقیق روی سیستم نظارتی گسترده ای هستند تا بتوانند با آن روابط اجتماعی انسان ها را امتیازبندی کنند و با استفاده از اطلاعات آن ها، آن ها را کنترل و نظارت کنند. حتی بعضی از شرکت های اپلیکیشن سازی اعلام کرده اند که درحال توسعه نرم افزاری هستند که رفتارهای اجتماعی و مجازی شما را ارزیابی میکند و به شما نمره ای میدهد. در حال حاضر نرم افزارهایی در اینترنت یافت میشود که میتوانند صورت شما را ارزیابی کنند و به آن نمره دهند. نرم افزارهایی مانند hot or not, blinq, vanity
یکی از سایت ها به نام rateme.lv به شما نشان میدهد که در کدام کشور جذاب تر هستید و محبوبیت بیشتری دارید.
می توانیم از این یافته ها نتیجه بگیریم که موضوع این قسمت از سریال black mirrorفاصله ای تا واقعیت ندارد و جامعه مجازی درحال حرکت به همین سمت است.
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی Artificial intelligence شاخهای از علوم کامپیوتر است که در آن به ساخت ماشینهایی هوشمند پرداخته میشود که مانند انسانها عمل میکنند و واکنش انجام میدهند.یک عامل هوشمند، سیستمی است که با شناخت محیط اطراف خود، شانس موفقیت خود را پس از تحلیل و بررسی افزایش میدهد. هوش مصنوعی در آیندهای نه چندان دور زندگی بیشنر انسانها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بنا بر تحقیق معتبر دانشگاه آکسفورد که در سال ۲۰۱۳ انجام گرفته است؛ ۴۷ درصد از کل جایگاههای شغلی ایالات متحده در سال ۲۰۳۰ به شکل اتوماسیون و بدون حضور انسان انجام میگیرند. همچنین برنامهنویسان و مهندسان نرمافزار در ۲۰ سال آینده تنها ۸ درصد امکان اتوماسیون شغلشان وجود دارد. محققین براین باوراند که نهایتا مهندسان نرمافزار روزی با برنامهای هوشمند جایگزین خواهند شد؛ برنامه ای که میتواند کدها را خود کپی کند، بنویسد و آنها را بهبود بخشد.
دانشمندان در پی شبیه سازی مغز انسان هستند. اما به دلیل توان کم ابر کامپیوترهای فعلی و مصرف زیاد انرژی این کار به صورت کامل امکان پذیر نیست. IBM برای رفع مشکل مصرف انرژی ابر کامپیوترها، در حال توسعهی تراشههایی مبتنی بر شبکههای عصبی است. IBM تا به حال توانسته به قدرتی فراتر از قدت پردازشی مغز یک موش دست پیدا کند. اندازه کل مجموعهی طراحی شده برابر با سایز یک یخچال کوچک است.
اگر روزی یک شبیه سازی کامل از مغز انسان ساخته شود؛ این شبیه ساز باید قادر به فکر کردن، درک احساسات انسانی مانند عشق، نفرت و درد باشد و همانند یک انسان عمل کند.
شاید فکر کنید که این امر امکان پذیر نخواهد بود و ربات ها هرگزعملکرد انسان ها را ندارند. قسمت اول فصل دوم سریال black mirror به همین موضوع اشاره میکند. کارگردان داستانی جذاب و بحث برانگیز را به نمایش میکشد.
داستان زندگی دختری بنام مارتا را دنبال میکند که دوستپسر خود به نام اش را در یک سانحه تصادف از دست میدهد. از آنجا که تحمل این انزوا برای مارتا سخت است، او سعی میکند راهی برای بازگشت اش به زندگی خود پیدا کند تا اینکه از طریق دوستش با یک شرکت تکنولوژی آشنا میشود. شرکتی که ادعا میکند، میتواند به وسیله تکنولوژی باتوجه به سابقه فعالیت اش در اینترنت و به کمک هوش مصنوعی، نسخه بازسازی شده از اش را بسازد. ایدهای که در ابتدا بسیار مسخره جلوه میکند در ادامه زندگی مارتا را وارد مرحله جدید میکند.
زوجی که همدیگر را بسیار دوست دارند به خانهی مادری شوهر میروند. شوهر خانواده به گوشی خود اعتیاد شدید دارد و حتی در حال رانندگی نیز از آن استفاده میکند اما هنگامی که زن او کنارش است گوشی را در داشبورد میگذارد. روزی شوهر باید ماشین کرایهای را به شرکت تحویل دهد ولی به زنش درخواست پروژه دادهاند و مجبور است آن را تا آخر روز تمام کند. شوهر تنهایی میرود و آن اعتیاد شدید به تلفن همراه بلاآفرین میشود. شوهر با ماشین کرایهای تصادف میکند و جان خود را از دست میدهد.
زن بیوه که دوری شوهرش را نمیتواند تحمل کند در برنامهای آزمایشی ثبت نام میکند. در آن برنامه تمام اطلاعات مجازی شخص را از شبکههای مجازی مانند توییتر، فیسبوک و غیره جمع آوری میکنند و آن اطلاعات را در رباتی برنامه ریزی میکنند. آن ربات با استفاده از آن اطلاعات به همان لحن شخص حرف میزند و واکنش نشان میدهد. همچنین با استفاده از تکنولوژی بافتهای مصنوعی، شکل و قیافه آن ربات کاملا شبیه آن شخص میشود.
زن بیوه روزهای اول شگفت زده بود و از رباتی که نقش شوهرش را بازی میکرد کاملا راضی بود اما هرچه زمان میگذشت آن زن بیشتر متوجه مصنوعی بودن احساسات و روابط آن ربات میشد. حتی بعضی وقتها جملاتی بی ربط را سرهم میکرد و تحویل زن میداد تا جایی که دیگر او تحمل ربات را نداشت.
در آخر فیلم میبینیم که زن پسرش را بزرگ کرده است و ربات شوهرش را در شیروانی زندانی کرده است. پسر فقط در شرایط و مناسبات خاص مانند آخرهفتهها، تولدها و غیره میتواند با آن ربات ارتباط برقرار کند. پسر که روز تولدش است، تکه کیکی برمیدارد، از مادر خود اجازه میگیرد و به شیروانی میرود تا با تنها اثر ماندگاری که از پدرش مانده است جشن تولد خود را بگذرانداما هرچه به مادرش اصرار میکند که با او به شیروانی بیاید، مقاومت میکند و از نردبان بالا نمیرود.
هدف این قسمت
- بیانگر مصنوعی بودن روابط ربات در مقایسه با انسانها با وجود برنامه ریزیهای پیچیده. 2. نگاهی انتقادی به اعتیاد به تلفنهای همراه و استفاده از آن هنگام رانندگی.
- نشانگر ناموفق بودن روابط رباتی در جایگزین شدن با روابط انسانی.
4.بیانگر ضعیف و شکننده بودن حریم خصوصی در دنیای مجازی.
5.ناکارآمد بودن اختراع ربات در مقایسه با خلقت انسان.
ربات ها هرچقدرهم که با پیشرفت تکنولوژی به تکامل برسند از نظر احساسات و عواطف انسانی همیشه ناقص هستند.
چارلی بروکر گفتهاست در نوشتن این قسمت از سریال، دو سؤال را منبع الهام خود قرار دادهاست: آیا بعد از اینکه یک دوست را از دست بدهیم، شماره تلفن او را از لیست مخاطبان حذف میکنیم؟ و آیا میشود در توِییتر به وسیله هوش مصنوعی، توییتهای یک فردی را با همان لحن نوشتاری بازسازی کرد؟
در این صحنه از فیلم مارتا دست ها و انگشتان رباتی که به شکل اش، شوهر مردهاش، درآمده را لمس میکند و با خود میگوید: اش، تو خیلی واقعی به نظر میرسی!
این قسمت جنبه روابط انسانی و عاطفی ربات را بررسی میکند. در قسمت سوم فصل اول سریال black mirror شاهد به نمایش کشیدن موضوعی متفاوت از هوش مصنوعی هستیم. موضوعی بسیارخلاقانه که شاید تا به حال چیزی مانند آن ندیده باشید.
داستان این قسمت آیندهای نزدیک رخ میدهد. جایی که به کمک تکنولوژی، افراد قادر هستند تا به وسیله لنزهایی مخصوص هرچه که را میبینند، ضبط کرده و به وسیله کنترل کوچکی آن را بر روی نمایشگر با دیگران به اشتراک بگذارند. استفاده از این تکنولوژی به نوعی تبدیل به قانون شدهاست. برای مثال؛ فرد به جای نشان دادن مدارک شناسایی، خاطرات چندین ساعت خود را برای پلیس بازپخش میکند تا پلیس ببیند جرمی مرتکب شدهاست یا خیر.
تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده است که چیزی به نام حافظه خاطرات به وجود آمده است. هر شخص میتواند با قرار دادن قطعه یا چیپی در بخش زیر گوش خود، خاطرات روزانه،ماهانه و سالانه خود را در آن قطعه ضبط کند و آن را در تلویزیون، در جلوی چشم خود و یا حتی در تاکسی بین راهی ببیند و مرور کند.
در آغاز این اختراع خیلی منحصر به فرد و خارق العاده به نظر میرسد اما هنگامی که عمیق تر آن را بررسی میکنیم، متوجه انواع مشکلات و حادثه هایی میشویم که این تکنولوژی میتواند بر سر ما بیاورد.
دیگر پلیس ها نیازی به پرس و جو از دیگران و بازجویی انسانها ندارند. خاطرات مجرمان را مرور میکنند و از حقیقت باخبر میشوند. دیگر کسی نمیتواند دروغ گفتن یا کار زشتی که کرده است را مخفی کند. همه چیز با یک خاطره برملا میشود.
شخصیت این داستان مردیست متاهل با یک فرزند که برای مصاحبه کاری شرکتی حضور پیدا میکند و سپس به دورهمی دوستان قدیمی زنش میرود و در آنجا پی میبرد که زن او قبلا با مردی رابطه نزدیک داشته است. او خاطرات آن شب را در تلویزیون خانه مرور میکند و به لبخند زدنها و خندیدن های بی مورد زن او به آن مرد پی میبرد. خاطرات خود را با زنش به اشتراک میگذارد و او را متهم به خیانت میکند. شوهر آنقدر مشروب میخورد که کاملا مست میشود و سوار ماشین میشود و به خانه آن مرد میرود.
در خانه درگیری شدیدی رخ میدهد و شوهر آن مرد را وادار میکند تا هر خاطرهای که مربوط به زن او میشود و در حافظه خاطرات خود ضبط کرده و نگه داشتهاست را پاک کند. در آخر حتی به فرزند خود نیز شک میکند که نکند این فرزند از آن مرد باشد نه از شوهر. زنش را مجبور میکند که خاطرات آن شبی که باهم دیگر دعوا کرده بودند و مرد آن خانه را ترک کرده بود برای او به اشتراک بگذارد و دست زن او رو میشود. این رابطه هر آنقدر هم قدیمی باشد موجب بهم خوردن ازدواج آن دو میشود و زندگی آنها از هم میپاشد.
هدف این قسمت
- نشانگر ویرانگر و مخرب بودن تکنولوژی حافظه خاطرات بر روی انسانها.
- تاکید بر اثر منفی تکنولوژی بر روابط انسانی.
- بیانگر سواستفاده دولتها از تکنولوژی برای کنترل مردم و سرقت اطلاعات شخصی آنها.
- بیانگر حریم شخصی در عصر تکنولوژی و خطرات برملا شدن آن.
شاید جذاب ترین ویژگی که میتوان در خلقت انسانها به آن اشاره کرد، قدرت خاطره سازی ذهن انسان و این ویژگی که خاطرات هر انسان مختص همان شخص است و بقیه از آن آگاهی ندارند. حتی تصورش هم سخت است که چه اتفاقاتی ممکن بود بیفتد اگر انسان ها از خاطرات یکدیگر با خبر بودند.
در این عکس ها لنزهای مخصوص حافظه خاطرات را مشاهده میکنیم که با آن انسان ها میتوانند خاطرات خود را ضبط و بازنگری کنند و در عکس زیرین به چرخه خاطرات ضبط شده اشاره شده است.
نتیجه گیری
پیشرفت تکنولوژی زندگی انسانی را آسان تر کرده و به پردازش و انجام کارها سرعت بسزایی بخشیده است اما این پیشرفتها در کنار سودمندی های خود همیشه دارای اثرات منفی و جانبی نیز بوده اند. با توجه به مطالبی که گفته و بررسی شد، درمییابیم که فضای مجازی فضایی است پرخطر که ممکن است گاهی اوقات آسیب هایی به کاربرانش بزند که به راحتی قابل جبران نباشد. آسیب هایی مانند آسیبهای روحی و روانی، باج گیری و تخریب شخصیت، هک شدن حریم خصوصی و غیره که تاثیرات شدیدی روی انسانها میگذراند. ما انسان ها باید از این آسیب ها آگاه باشیم و خود را در برابر این خطرات حفظ کنیم. با شناخت بهتر، راهکارهای بهتری برای مقابله با خطرات فضای مجازی خواهیم یافت.