نویسنده: عبدالله کریمزاده
چکیده
در ایران معاصر که تحت تأثیر گفتمانهای غربی در حال تجربه کردن دیجیتالی شدن فرهنگ بومی خود است ، گرايش به نشر الکترونیک بهعنوان یکی از مظاهر دگردیسی دیجیتالی در حال فزونی یافتن است. این گرایش نوظهور که میتوان از آن بهعنوان یک تحول فرهنگی یادکرد، به دلیل مداخله در چرخه سنتی تولید،توزیع،مصرف و کنترل شبکه نشر کشور باعث تزلزل در مناسبات قدرت حاکم در اکوسیستم نشر ایران شده است. افزایش فهم اکولوژیک و سواد زیستمحیطی انسان ایرانی ، گریز از سانسور دولتی ، مداخله در روشهای سنتی پخش کتاب بهمنظور جبران پایین بودن تیراژ کتاب و محلی بودن صنعت نشر در ایران ازجمله انگیزههای ایدئولوژیک، اقتصادی و فرهنگی هستند که به شکلگیری این گرایش دامن زدهاند. البته جامعه ایرانی به یک معنا هنوز در حال گذار از نشر سنتی به نشر الکترونیک است. شاید بتوان ورود انبوه كامپيوترهاي شخصي به بازار ایران در نخستین دهههای پس از انقلاب اسلامی را مبدأ و نقطه عزیمت این گذار تاریخی دانست ، زیرا پسازآن بود که حروفچینی سنتی بهکلی منسوخ شد و نشر رومیزی (DTP)[1] رواج پیدا کرد. رواج نشر رومیزی در بستر فرهنگ ایرانی یک انقلاب عظیم در صنعت نشر کشور ایجاد کرد، زیرا متعاقب آن هر نوع کنش معطوف به تولید متن ( از قبیل حروفچینی، صفحهبندی ، طراحی جلد و غیره) بهواسطه رایانه انجام گرفت. لذا، میتوان نخستین دهههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را با عنوان «فاز تکوین» نشر الکترونیک در ایران نام برد.
کلیدواژها: نشر الکترونیک، فناوریهای نوین، کتاب الکترونیک، دیجیتالیشدن، صنعت نشر
در دهههای اخیر با همهگیر شدن اینترنت و دستگاههای الکترونیکی هوشمند (رایانه ، موبایل، تبلت،آی پاد و….) در جامعه ایران که خوانش پذیری متون الکترونیکی را امکانپذیر ساخته و عادت کتابخوانی مردم را تحت تأثیر قرار دادهاند ، تلاشها برای عبور از فاز تکوین به فاز تثبیت نشر الکترونیک آغازشده است. نخستین تبلور این تلاشها را میتوان در شکلگیری نهادهای مدنی و حاکمیتی ویژه نشر الکترونیک از قبیل مجمع ناشران الکترونیک، کمیسیون نشر الکترونیک سازمان نظام صنفی رایانهای کشور ، کمیته نشر الکترونیک نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشاهده کرد. از سوی دیگر، اقدام خانه کتاب برای الزام ناشران الکترونیک به استفاده از شابک در همین راستا قابل ارزیابی است. در این مقاله تلاش میشود تا وضعیت نشر الکترونیک و چالشهای آن و همچنین دلالتهای ایدئولوژیک آن در بستر فرهنگ ایرانی واکاوی میشود.
مقدمه
در اوایل دهه هفتاد میلادی در اروپا جنبشی تحت عنوان «پروژه گوتنبرگ» شکل گرفت که هدف آن دیجیتالی سازی متون کاغذی و نشر آنها بهصورت رایگان در میان تودهها بود . طرفداران این جنبش به رهبری مایکل اس هارت معتقد بودند که با این تمهید نهفقط جمعیت کتابخوان افزایش مییابد، بلکه محیطزیست هم از گزند تخریب در امان میماند، زیرا نشر الکترونیک نشری بدون کاغذ، بدون نیاز به حملونقل، بدون نیاز به انبارداری و کاملاً سازگاربامحیطزیست [2]است(Stroube,2003). با توسعه پروژه گوتنبرگ در سرتاسر اروپا ، عادت به خواندن کتابهای الکترونیکی در میان مردمنهادینه شد و این عادت فرهنگی بعداً در سرتاسر جهان اشاعه پیدا کرد. هماکنون درصد کثیری از مردم جهان دستکم یک وسیله کتابخوان الکترونیکی از قبیل کیندل، آی پاد،تبلت، لپ تاب یا وسایل مشابه برای خواندن کتاب الکترونیکی در اختیاردارند و در برخی کشورها مثل انگلستان گزارشهایی مبنی بر پیشی گرفتن کتابهای الکترونیک از کتابهای چاپی در رسانهها منتشرشده است(Mussinelli,2010). برای توجیه این تحول فرهنگی ، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان متون الکترونیک هر یک استدلالهای خاص خود را دارند. مثلاً با توجه به اینکه امروزه در اثر توسعه شهرنشینی متراژ خانهها دائماً در حال کوچکتر شدن است، بسیاری از مصرفکنندگان متون ترجیح میدهند بهجای خریداری و نگهداری کتابهای چاپی حجیم، از نسخههای الکترونیک و دیجیتالی این آثار استفاده کنند ، زیرا میتوان انبوهی از کتب الکترونیک را در یک لوح فشرده گنجاند و بهراحتی جابجا کرد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه نشر الکترونیک مناسبات قدرت حاکم در چرخه سنتی تولید، توزیع و مصرف متون را به چالش کشیده و پدیده جدیدی موسوم به «خودناشری» را ایجاد کرده است (Vassiliou,2008) ، تولیدکنندگان متون نشر الکترونیک را راهی برای گریز از سانسور و جبران کردن مشکلات تیراژ کتاب و سرمایه غیرمتمرکز و دسترسی بلافصل به مخاطب در سطح بینالمللی میدانند.
در کشور ایران نیز گرایش به نشر الکترونیک در حال فزونی یافتن است، اما هنوز به یک عادت فرهنگی عمومی تبدیل نشده است..بهعبارتدیگر، ایران در حال گذار از نشر سنتی به نشر الکترونیک و در حال نوسان بین فاز تکوین و فاز تثبیت است و برای تثبیت آن در اکوسیستم و شبکه نشر رسمی کشور با چالشهایی مواجه است که ذیلاً واکاوی خواهد شد.
بررسی ادبیات موجود نشان میدهد که نشر الکترونیک در حال حاضر به دو صورت عرضه میشود: 1 ) بهصورت چندرسانهاي بر روي لوح فشرده 2) بهصورت چندرسانهاي در بستر اينترنت. در حالت اول، كتاب بهواسطه استفاده از رسانههاي متعددي چون موسيقي، تصوير، فيلم، صدا،گرافیک و امكاناتي نظير جستوجو، چاپ و… خصلتي چندرسانهاي پیدا میکند و در حالت دوم، كتاب بهجای عرضه بر روي لوح فشرده، در شبكه اينترنت ارائه ميشود که میتوان نمودهای آن را در پنج دسته طبقهبندی کرد. دسته اول کتابهای الکترونيکي فقط متن هستند. دسته دوم علاوه بر اطلاعات متنی داراي تصاوير اسکن شده هستند. دسته سوم دارای تصاوير متحرک هستند؛ یعنی در کنار اطلاعات متني، تعدادي تصوير انيميشن و يا قطعاتي از فيلم نيز دارند. دسته چهارم کتابهای صوتی هستند. اما دسته پنجم کتابهاي چندرسانهای هستند که نوع واقعی و استاندار کتاب الکترونیک در جهان محسوب میشوند و با تمام دستگاههای دیجیتالی از قبیل لپتاپ، موبایل، تبلت ، آی پاد و… سازگاری دارند(Lynch2001). آنچه هماکنون در ایران بهعنوان کتاب الکترونیکی شناخته میشود، تنها تصاویر اسکن شده بیکیفیت از نسخه کتابهای کاغذی در قالب پیدیاف یا اچ تی ام ال است که بهصورت غیرقانونی در اختیار کاربران قرار میگیرد. این نوع کتابها با هر دستگاه دیجیتالی سازگاری ندارند و تنها در دستگاههای مشخصی قابلاستفاده هستند.
در نخستین سالهای تکوین نشر الکترونیک در ایران نسخههای اسکن شده متون ادبی کلاسیک و بسیاری از کتب ممنوعه که در بازار رسمی کتاب قابلارائه نبود ، در فرمت فایل پیدیاف به خوانندگان ارائه میشد. کیفیت نامطلوب برخی از این کتابهای اسکن شده، عملاً باعث واکنش منفی خوانندگان و نویسندگان به «کتاب الکترونیک» شد. در این دوره، نسخههای نرمافزاری از مجاری رسمی و نسخههای پیدیاف از مجاری غیررسمی در اختیار خوانندگان قرار میگرفت.در این دوره همچنین برخی از نویسندگان تازهکار و نوقلم که جایی در بازار نشر نداشتند، آثار ادبی خود را بهصورت فایل پیدیاف و عموماً بهصورت رایگان در اختیار خوانندگان قرار میدادند. بازار نسخههای پیدیاف و نبود کنترل بر پخش آنها باعث شد تا برخی از نویسندگان با موضوع نشر الکترونیک مخالفت کنند و آن را مغایر با قوانین کپیرایت و حقوق مؤلف بدانند. این در حالی است که کتابهای الکترونیک مزایای زیادی دارند که شاید مهمترین آنها حذف کاغذ ،حذف هزینه توزیع و بازاریابی، حذف هزینه انبارداری ،کاهش هزینه چاپ و صحافی، توزیع گسترده و سراسری، سرعت انتشار و سازگاری با محیطزیست باشد.
در آغاز دهه ۹۰ شمسی که دستگاههای دیجیتالی هوشمند در ایران فراگیر شد، ناشران فارسیزبان خارج از ایران، نشر الکترونیک را راهحلی مناسب برای ارتباط با خوانندگان ساکن ایران دیدند و متناسب با دستگاههای کتابخوان الکترونیک و استانداردهای بینالمللی اقدام به تولید کتابهای الکترونیک در فرمتهای پیدیاف و « ای پاب» نمودند. ناشران داخلی هم ارائه کتاب الکترونیک در استاندارهای رایج بینالمللی را همزمان با خارج کشور آغاز کردهاند و باعث شدهاند تا مرزها و فاصلههای موجود در بین ناشران و مخاطبان داخل و خارج ایران کم شود و محتوای تولیدشده در خارج از سیستم نظارتی، بهسادگی در اختیار مخاطبان قرار گیرد. علاوه بر این، چندی است کتابفروشیهای مجازی به راه افتادهاند و دست به فروش کتابهایی میزنند که در داخل مجوز انتشار نگرفته یا نمیگیرند.
چالشهای گذار ایران از نشر سنتی به نشر الکترونیک
نشر الکترونیک در ایران هنوز در مرحله تکوین است و برای رسیدن به مرحله تثبیت با چالشها و موانعی روبروست که یکی از مهمترین آنها نداشتن پشتوانه حقوقی و عدم رعایت قانون کپیرایت در ایران است(بابایی،1382). «مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» که رسماً مسئولیت رسیدگی به نشر الکترونیک را بر عهده دارد، هنوز قانون مستقلی برای نشر کتاب الکترونیک که پشتوانه حقوقی داشته باشد، تدوین نکرده است. البته در سالهای اخیر امکان صدور مجوز برای ناشران الکترونیک از سوی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دسترسی به شابک بهعنوان شناسه تجاری برای فعالان نشر الکترونیک از سوی خانه کتاب هموارشده است(نقل در وبگاه رسمی خانه کتاب) ، اما به دلیل عدمحمایت دولت از قانون کپیرایت ، سایتهای مختلف ایرانی به شکل غیرقانونی و بدون اجازه ناشر و مؤلف اقدام به انتشار کتاب الکترونیکی میکنند. بنابراین، مؤسسات قانونی نشر کتاب الکترونیکی که بسیار هم محدود هستند با کتابهایی به رقابت میپردازند که بدون اجازه ناشر و مؤلف بهصورت رایگان توسط سایتهای مختلف منتشر میشوند. به دلیل عدم رعایت قانون کپیرایت، هنوز در بین مردم ایران این فرهنگ جا نیفتاده است که برای دانلود یک فایل در اینترنت باید هزینهای پرداخت کنند و شاید عموم آنها هنوز ندانند که این کار غیرقانونی و غیراخلاقی است .همین شرایط باعث شده فرهنگ استفاده از کتابهای الکترونیک در بین ایرانیها بهدرستی جا نیفتد. از سوی دیگر، به دلیل نبود قوانین نظارتی و حمایتی ، کمتر ناشری حاضر به سرمایهگذاری در این بخش میشود. علیرغم این چالش فرهنگی، در سالهای اخیر تعداد زیادی از ناشران الکترونیک به شکل قانونمند با ناشران کتابهای چاپی قرارداد بسته و اقدام به انتشار کتابهای باکیفیت بهصورت الکترونیکی نمودهاند و حتی از آغاز دهه نود شمسی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بهعنوان یکنهاد حاکمیتی در حمایت از این ناشران قانونمند کمیتهای موسوم به «کمیته نشر الکترونیک» تشکیل داده تا حضور ناشران الکترونیک در نمایشگاه کتاب را تسهیل کند .جامعه مدنی و سازمانهای مردمنهاد نیز برای قانونمند شدن و مقابله با دانلود غیرقانونی کتابهای الکترونیکی تلاشهایی را آغاز کردهاند که از مهمترین آنها میتوان به تشکیل «مجمع ناشران الکترونیک» و «کمیسیون نشر الکترونیک سازمان نظام صنفی رایانهای کشور» اشاره کرد. با تشکیل این نهادهای مدنی بهموازات نهادهای حاکمیتی بهویژه «مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»، جامعه ایرانی تلاش میکند ضمن فائق آمدن بر چالش موجود، از فاز تکوین به فاز تثبیت نشر الکترونیک عبور کند.
علاوه بر نبود قانونگذاری مشخص و اجرا نشدن قانون کپیرایت ، عدم فرهنگسازی در بین مردم جامعه برای خواندن کتابهای الکترونیکی باعث کند شدن آهنگ توسعه نشر الکترونیک در ایران شده است. درست است که در سالهای اخیر در اثر مواجهه ایرانیان با گفتمانهای غربی از طریق رسانهها بهخصوص رسانههای دیجیتالی مدرن سطح سواد اکولوژیک انسان ایرانی افزایشیافته و نوعی حساسیت تئوریک نسبت به محیطزیست در او ایجادشده است،اما انسان ایرانی هنوز به خواندن کتابهای الکترونیکی که سازگاربامحیطزیست است، عادت نکرده و آن را به یک عادت فرهنگی عمومی تبدیل نکرده است. شاید چنین استدلال شود که هنوز زیرساختهای فنی، سختافزارها و سرویسهای موجود در کشور برای توسعه نشر الکترونیک در حد مطلوب نیست، اما آمارهای رسمی نشان میدهد که سرانه مطالعه در ایران در مقایسه با متوسط جهانی آن در وضعیت خوبی قرار ندارد و کتابخوانی در بین مردم ایران بهدرستی فرهنگسازی نشده است، خواه کتاب الکترونیک باشد و خواه کتاب کاغذی.
شکاف دیجیتالی و شکاف مهارتی ناشی از آن از دیگر عوامل توسعهنیافتگی نشر الکترونیک در ایران است. بهغیراز نسل جوان که همراه با تکنولوژی رشد کردهاند،سایر شهروندان ایرانی فاقد سواد دیجیتالی هستند و مهارت لازم برای استفاده از دستگاههای هوشمند دیجیتالی را ندارند و هنوز خیلیها برایشان سخت است با دستگاههای هوشمند کتاب بخوانند. به همین سبب، درکی نادرست از کتاب الکترونیک دارند. همانطور که قبلاً اشاره شد،کتاب الکترونیک در ایران فقط به فایلهای پیدیاف و اسکن شده از نسخه اصلی و تکثیر CD محدودشده است. این در حالی است که کتاب الکترونیک یعنی کاربران بتوانند هر کتابی را فارغ از اینکه از چه دستگاهی استفاده میکنند ( تبلت،موبایل،کامپیوتر و..) مطالعه کنند. درواقع کتاب، الکترونیک باید خودش را با مقتضیات نمایشگر دیجیتالی کاربران تنظیم کند و اجازه کارهایی مانند یادداشتبرداری در کتاب،تغییر فونت و… را به کاربرانش بدهد(Vassiliou,2008).
یکی دیگر از عوامل توسعهنیافتگی نشر الکترونیک در ایران این است که مؤلفان و ناشران ایرانی تصور میکنند که انتشار نسخه الکترونیک کتابها، روی میزان فروش نسخههای کاغذی تأثیر منفی بگذارد و لذا نشر الکترونیک را رقیبی برای بازار کتابهای چاپی میدانند(آذرنگ،1380). این در حالی است که نشر الکترونیک مکمل نشر سنتی است. حتی در توسعهیافتهترین کشورهای جهان نیز نشر الکترونیک در برابر عقبه چند صدساله کتاب چاپی، نتوانسته است به یک جریان مسلط تبدیل شود(Mussinelli,2010). اما به نظر میرسد که نشر الکترونیک میتواند نهفقط باعث تقویت اقتصاد نشر،بلکه باعث تقویت نشر کاغذی شود، زیرا نشر الکترونیک به کتابخوان شدن جامعه کمک میکند(Wright,2008). البته این فرضیه نیاز به اثبات دارد.
بهطور خلاصه، میتوان چالشهای نشر الکترونیک در ایران را به سه بخش قانونی، فنی و فرهنگی تقسیمبندی کرد. در بخش قانونگذاری تا زمانی که قانون کپیرایت در کشور رعایت نشود، ناشران تمایل کمتری به سرمایهگذاری در این بخش نشان خواهند داشت. در بخش فنی نیازمند کاهش شکاف دیجیتالی، تقویت زیرساختها و تولید اپلکیشنهای کاربردی هستیم. بالاخره در بخش فرهنگی، نیازمند فرهنگسازی و تقویت سواد دیجیتالی و سواد اکولوژیک شهروندان جامعه هستیم، زیرا تحلیل روندهای موجود نشان میدهد که در جوامعی که از سواد دیجیتالی بالایی برخوردارند، نشر الکترونیک سیر صعودی دارد.
دستگاههای کتابخوان الکترونیک در ایران
همزمان با دگردیسی دیجیتالی در جهان معاصر و توسعه صنعت موسوم به «اپلیکیشن سازی» ، اپلیکیشن های کتابخوان نیز روانه بازار شده و به توسعه نشر الکترونیک کمک کردهاند. برای مثال، سایت آمازون برای تقویت گردش مالی انتشار کتابهای الکترونیک خود اپلیکیشن «کیندل» را طراحی کرده است (Gomez,2008). در ایران نیز نرمافزارهای مشابهی طراحیشده که از معروفترین آنها میتوان به نرمافزارهای «طاقچه» , «فیدیبو» ،« خطخوان» ، «فراکتاب»،«کتابراه» و…اشاره کرد که بهصورت قانونی کتابهای الکترونیکی ایرانی را میفروشند و تمرکز بر قانونی شدن پخش کتاب الکترونیک و مخالفت با دانلود غیرقانونی را سرلوحه فعالیت خود قرار دادهاند. یکی از مزیتهای این نرمافزارها همراه کردن صوت با متن است. بهاینترتیب که خوانندگان کتاب میتوانند هر جای کتابی را که دوست دارند، بهصورت صوتی بشنود تاکمی به چشمهایشان استراحت دهند. این نرمافزارها با توافق حاصلشده با برخی از ناشران بهعنوان صاحبان اثر، نسخهای از فایل کتاب آنها را با فرمتهای پیدیاف تولید و برای استفاده عمومی در این سامانهها به فروش میرسانند. آثار ارائهشده در این نرمافزارها قابلیت کپی شدن و نیز ارسال به غیر را دارا نیستند و فقط در داخل این نرمافزارها و بانام کاربری اختصاصی افراد قابلمطالعه هستند.
بازار کتاب الکترونیک در ایران همزمان با شروع پروژههایی همانند فیدیبو و طاقچه و غیره در آغاز مرحلهای جدید از فعالیت است، اما هنوز جای کتابهای الکترونیک ایرانی در اپلیکیشن های معروف جهانی خالی است ،گرچه اخیراً عرضه کتاب فارسی در سایتهای جهانی نظیر “آمازون” آغازشده است.
چشمانداز نشر الکترونیک در ایران
با افزایش ضریب نفوذ اینترنت در سطح کشور و همهگیر شدن ابزارهای دیجیتالی که هماکنون در ایران شاهد آن هستیم ، شکاف دیجیتالی موجود بین نسلهای قدیمی و جدید بهتدریج در حال کمتر شدن است و نسلهای بعدی که از کودکی همراه با تکنولوژی رشد میکنند، تمایل بیشتری برای خواندن کتاب بر روی صفحات دیجیتال نشان خواهند داد. روندهای موجود نشان میدهد که اکوسیستم نشر ایران در حال تغییر است و در آینده شاهد رشد سرعت توليد کتابهای الكترونيكي خواهیم بود ، هرچند که این رشد در حال حاضر مطابق با الگوی کشورهای توسعهیافته نیست.توسعه روزافزون سختافزارهای کتابخوان با پوشش رسمالخط فارسی، ورود انبوه انواع دستگاههای دیجیتالی هوشمند به بازار ایران ( از قبیل گوشیهای هوشمند، تبلت، آی پاد، لپ تاب و…) در سالهای اخیر و گرایش روزافزون مردم ایران به خرید و استفاده از این قبیل دستگاهها بر این ادعا صحه میگذارد.از سوی دیگر، با توجه به شیوع بحرانهای جدی اخیر در عرصه نشر کاغذی که منجر به افت فاحش میانگین تیراژ کتاب در کشور شده و گاه به 200 و 300 نسخه نیز تنزل پیداکرده، ضرورت بازاندیشی در مورد امکانات و شرایط نشر الکترونیک بیشتر از گذشته احساس میشود. مضاف براین، برای اینکه بازار کتاب ایران مخاطب بینالمللی پیدا کند، چارهای جز روی آوردن به نشر الکترونیک نیست. اگر فعالان حوزه نشر الکترونیک در ایران بتوانند به استانداردهاي جهاني نزديك شوند، غیر از خانوادههای ایرانی که در نقاط دیگر جهان زندگی میکنند،میتوانند مخاطبان بینالمللی را نیز با خود همراه کنند. با توجه به روندهای موجود به نظر میرسد که در آینده این اتفاق رخ خواهد داد و نشر الکترونیک در ایران همانند کشورهای توسعهیافته به ثبات نسبی خواهد رسید.
نحوه ارجاع به این مقاله
کریمزاده، ع (۱۳۹۷). تجربه دیجیتالی شدن اکوسیستم صنعت نشر در ایران. مجله دیجیتالی سایبرپژوهی، ۱، (۸-۱).
منابع
آذرنگ،عبدالحسین (29 مرداد1380). نشر الکترونیک ناشران سنتی را میبلعد. روزنامه ایران سال هفتم
آذرنگ،عبدالحسین(1382). در قلمرو نشر. تهران: ققنوس
بابایی،محمود (1382). نشر الکترونیکی.تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران
مجموعه گزارشهای مندرج در مطبوعات كشور در طول چند سال اخير در حوزه نشر الكترونيكي و كتاب ديجيتالي
Gomez, J. (2008). Print is Dead: Books in Our Digital Age. Palgrave Macmillan.
Martin, B., & Tian, X. (2016). Books, Bytes and Business: The Promise of Digital Publishing. Routledge.
Wright, A. (2009). The Battle of the Books. The Wilson Quarterly (1976-), 33(4), 59-64.
Stroube, B. (2003). Literary Freedom: Project Gutenberg. Crossroads, 10(1), 3-3.
Lynch, C. (2001). The battle to define the future of the book in the digital world. First monday, 6(6).
Vassiliou, M., & Rowley, J. (2008). Progressing the definition of “e-book”. Library Hi Tech, 26(3), 355-368.
Mussinelli, C. (2010). Digital publishing in Europe: a focus on France, Germany, Italy and Spain. Publishing research quarterly, 26(3), 168-175.
[1] Desktop Publishing
[2] Eco-friendly