مطالعات فناوری و نوآوری

استفاده خلاقانه از فرهنگ در اکوسیستم شهرهای هوشمند: تجربه کشورهای اروپایی

توسط cyberpajoohi

دکتر عبدالله کریم زاده، پژوهشگر تجربه دیجیتالی شدن فرهنگ در ایران معاصر

چکیده

یکی از تحولات فناورانه که در دهه‌­های اخیر باعث بازاندیشی در مفهوم شهر و شهروند  شده و  تعامل بین آن دو را بازتعریف کرده، «هوشمند سازی شهرها» است که می‌توان آن را یکی از مصادیق «چرخش فناورانه» دانست. استدلال مرکزی من در این نوشته این است که اگرچه شهر هوشمند را می‌توان مصداق بارزی از «چرخش فناورانه» درنظر گرفت، ولی امروزه در اروپا شهرهایی هوشمند با محوریت فرهنگ در حال طراحی‌شدن هستند تا علاوه بر تشدید کیفیت خدمات‌رسانی به شهروندان، توریست‌ها و کسب‌وکارها، هویت فرهنگی شهرها را نیز تقویت کنند و هویت تاریخی شهرها را از طریق تکنولوژی‌های دیجیتالی بازسازی کنند.  این «هوشمندسازی فرهنگ» را می‌توان فاز جدیدی از «چرخش فرهنگی» دانست. بر اساس این تحلیل، می­توان گفت که تحقق یک شهر هوشمند مستلزم شکل­گیری یک اکوسیستم هوشمند است که مرکزیت آن را «فرهنگ» و اجزای آن را  تکنولوژی تشکیل ­دهد. تبیین این اکوسیستم هدف اصلی من در این نوشته است و برای این منظور، دو پروژه مهم اروپا برای هوشمندسازی فرهنگ را موردبحث قرار می­دهم : یک) پروژه «بروکسل: شهری هوشمند برای فرهنگ» ،دو) پروژه «Europeana »که توسط کمیسیون اروپا در حال پیگیری است. با واکاوی این دو پروژه، تلاش می­کنم تا شاخص‌های یک شهر هوشمند فرهنگ-محور  را استخراج کنم و نشان دهم که صنایع فرهنگی و هنرمندان چگونه می­توانند در هوشمندسازی شهر نقش‌آفرینی کنند. به اعتقاد من، می­توان از این شاخص­ها برای طراحی شهرهای هوشمند آینده در ایران استفاده کرد.

کلیدواژه‌ها:

شهر هوشمند، اکوسیستم، دگردیسی دیجیتالی، فرهنگ دیجیتالی

مقدمه

تعاریف متعددی برای «شهر هوشمند» وجود دارد. با جمع‌بندی این تعاریف می‌توان ICT را موتور محرک شهر هوشمند دانست  و تشدید فرهنگ مشارکتی در توسعه شهر  و رفاه و کیفیت زندگی شهروندان در بستر دموکراسی دیجیتالی را از اهداف آن دانست. به‌عبارت‌دیگر، شهر هوشمند شهری است که زیرساخت‌های آن بر اساس ICT  و اکوسیستم آن بر اساس اکوسیستم حسگرهای هوشمند تعریف‌شده باشد. در چنین اکوسیستمی، مناسبات قدرت و نوآوری اجتماعی به لطف فناوری‌های دیجیتالی به‌طور مساوی و به نفع تشدید مشارکت مدنی و عدالت اجتماعی بین همه شهروندان توزیع می‌شود  و در دسترس همه افراد قرار می‌گیرد، به‌طوری‌که صدای مرکزنشین و حاشیه نشین ، فرادست و فرودست ، به یک اندازه شنیده می‌شود. در چنین اکوسیستمی حتی معلولان نیز به‌اندازه شهروندان سالم به لطف حسگرها و دستگاه‌های هوشمند نصب‌شده در مکان­های مختلف شهر و  پوشش گسترده وای فای رایگان در اماکن عمومی نه فقط از خدمات دولت الکترونیک منتفع می‌شوند، بلکه در حاکمیت شهری نیز  خود را سهامدار تلقی می­کنند  و  فرهنگ مشارکتی در خدمت توسعه پایدار و آبادانی شهر قرار می‌گیرد.شاید در نگاه اول وجود چنین اکوسیستمی دور از ذهن و شبیه یک رؤیا به نظر برسد، ولی برای برخی شهروندان جهان این رؤیا اکنون به خاطره تبدیل‌شده است.

اکنون در کشورهای توسعه‌یافته، به لطف تکنولوژی‌های بلوتوث ، سامانه بازشناسی با امواج رادیویی (RFID)، وای‌فای، حسگرها و عملگرها، پردازش ابری و اینترنت اشیا شهرهایی متولدشده که در آن‌همه چیز تبدیل به اشیایی هوشمند و تعامل‌پذیر شده‌اند و حتی بین اشیای هوشمند نیز شبکه‌های حسگر وایرلس شکل‌گرفته  که می‌توانند حس کنند و داده‌های محیط  را پردازش کنند و سپس داده‌های پردازش‌شده  را در بستر وب بصری‌سازی کنند تا فهم و درک آنها برای کاربران آسان‌تر شود. برای مثال، در درون و بیرون بناها حسگرهایی نصب‌شده است که می‌توانند میزان رطوبت، دما، آلودگی هوا، ارتعاشات، تنش‌های وارد بر بناها، میزان مصرف انرژی و غیره را رصد کنند و در صورت بحرانی بودن پیام هشدارآمیز دهند. برای جمع‌آوری زباله‌ها سطل‌هایی هوشمند طراحی‌شده است که با انرژی خورشیدی تغذیه می‌شوند. این سطل‌های هوشمند به شبکه اینترنت  متصل هستند و زمانی که پر ‌شوند ، با استفاده از  شبکه اینترنت  پیامی به واحد بازیافت و ضایعات جامد شهرداری ارسال می‌کنند.  در چنین شهرهایی، همه خودروها  و وسایل نقلیه مجهز به  GPS و حسگر هستند و این امر کنترل هوشمند ترافیک را امکان‌پذیر می‌سازد. همچنین  حسگرهای صوتی و تشخیص آلودگی هوا  که در امتداد جاده‌ها نصب هستند، می‌توانند در صورت بحرانی بودن آلودگی صوتی و آلودگی هوا پیام هشدارآمیز دهند. به مدد حسگرها و مانیتورهای هوشمند که در طول جاده‌ها نصب‌شده‌اند، راننده‌ها به بهترین مسیر برای پارکینگ هدایت می‌شوند. این خدمات پارکینگ هوشمند باعث می‌شود که زمان کمتری برای پیدا کردن جا پارک صرف ‌شود و لذا گاز مونو‌اکسید کمتری از ماشین متصاعد می‌شود؛ حجم ترافیک کمتر می‌شود؛ و شهروندان شاداب‌تر می‌شوند. برای تشویق شهروندان به استفاده از دوچرخه، سیستم‌های هوشمند به اشتراک‌گذاری دوچرخه در نقاط مختلف شهر نصب‌شده است. برای روشنایی خیابان‌ها و حتی تشخیص موش‌ها و دیگر حیوانات موذی در شهر زیرساخت‌هایی برای داده‌های باز، حسگرها و دوربین‌ها فراهم‌شده است و این فهرست را همین‌طور می‌توان ادامه داد .

 بر اساس این واقعیت‌های فناورانه می­توان گفت که پروژه شهرهای هوشمند با محوریت ICT معطوف به تشدید کیفیت خدمات شهری، کم کردن هزینه‌ها و مصرف و تعامل حداکثری با شهروندان است. اما این تمام ماجرا نیست. درست است که شهر هوشمند مصداق بارزی از «چرخش فناوری » است، ولی اکنون در اروپا و آمریکا شهرهایی هوشمند با محوریت فرهنگ در حال طراحی شدن است تا علاوه بر تشدید کیفیت خدمات‌رسانی به شهروندان، توریست‌ها و کسب‌وکارها، عنصر فرهنگ و هویت فرهنگی شهروندان را نیز تقویت کنند و  این «هوشمندسازی فرهنگ» را می‌توان فاز جدیدی از «چرخش فرهنگی» دانست. ذیلاً به چند پروژه موفق اروپایی در طراحی اکوسیستم‌های شهری هوشمند با محوریت فرهنگ اشاره می‌شود.

۱.پروژه «بروکسل : شهری هوشمند برای فرهنگ»

تحقیقات ما نشان می­دهد که  بروکسل را می­‌توان پیشتاز طراحی سیستم‌های فرهنگی هوشمند  دانست . شعار «بروکسل: شهری هوشمند برای فرهنگ» در چند سال اخیر به گفتمان مسلط  مدیران و شهروندان این شهر که خود را سهامدار حاکمیت شهری می­دانند، تبدیل‌شده است. شهردار این شهر برای تثبیت و هژمونیک کردن این گفتمان سلسله همایش‌هایی با عنوان «شهر هوشمند برای فرهنگ» برگزار کرده و در این همایش‌ها متخصصان ICT، فرهنگ‌پژوهان، صنعتگران، کارآفرینان، جامعه مدنی و همه سهامداران بخش خصوصی و دولتی را گرد هم آورده تا بر اساس خِرد جمعی راه‌حل‌هایی برای تحقق عملی گفتمان هوشمندسازی فرهنگ پیدا کنند. یکی از توصیه­‌های مؤکد این همایش‌ها این بوده است که هنرمندان و صنایع فرهنگی نیز باید در هوشمندسازی شهرها  ابتکار عمل را به دست بگیرند و مانند نسل هزاره یا نسل (Y) که ذهنیت و هویت خود را بر اساس فناوری‌های دیجیتالی تعریف کرده‌اند، حضور دیجیتالی خود را پررنگ‌تر کنند. برای مثال، از صنایع فرهنگی و هنرمندان درخواست شده تا بخش‌هایی از «فضای عمومی» را بازپس بگیرند و تبلیغات شهری و آگهی‌های تجاری را با ویدئوها و آثار هنری جایگزین کنند؛ به‌طوری‌که از طریق گوشی‌های هوشمند و سایر دستگاه‌های هوشمند سیار و غیر سیار قابل‌دسترس باشند. واقعیت این است که هوشمندسازی فرهنگ اتفاق نمی‌­افتد مگر آنکه دیجیتالی شدن به‌صورت Bottom-up ( از پایین-به-بالا) صورت بگیرد و همه شهروندان سواد دیجیتالی و عادت‌های فرهنگ دیجیتالی را تجربه کرده باشند و سبک زندگی خود را بر مبنای آن تنظیم کنند. مهم‌ترین دستاورد فکری این پارادایم  این است که  شهر هوشمند آمیزه‌ای از چرخش فرهنگی و تکنولوژیک است و به‌موجب این چرخش باید شهروندان به سمت فرهنگ «داده‌های باز» و  «به اشتراک‌گذاری دانش» سوق داده شوند. این چرخش در حال خلق کردن فرهنگی است که به «مشارکت اجتماعی» ارج می‌نهد و شهروندان را  در کنار فرهنگ پذیری نسبت به پذیرش تکنولوژی توانمند می­‌سازد . بنابراین، در طراحی شهرهای هوشمند آینده باید فرهنگ و تکنولوژی را در کنار هم قرارداد و میراث فرهنگی را ستون شهرهای هوشمند دانست. به همین دلیل، مقامات شهر بروکسل «میراث فرهنگی دیجیتال» را در اولویت اول خود قرار داده‌اند.

۲. پروژه «Europeana»

این پروژه درواقع  پلتفرم دیجیتالی کمیسیون اروپا برای میراث فرهنگی است که با شعار «داده‌های کلان برای فرهنگ»   فرصت‌های جدیدی برای اشتغال و رشد اقتصادی در بخش صنایع خلاق فراهم کرده  و منجر به تولید هزاران اپلیکیشین نوآورانه  شده است .از طریق این پروژه، صنایع فرهنگی و صنایع خلاق و عموم کاربران می­توانند به میراث علمی و فرهنگی اروپا  از دوران ماقبل تاریخ تا عصر مدرن فرهنگ اروپایی و هر نوع  محتوای فرهنگی دسترسی داشته باشند. دسترسی به بیش از ۵۰ میلیون فقره  محتوای دیجیتالی شامل تصویر، متن، ویدئو، صوت، موسیقی، محتوای سه‌بعدی کتابخانه‌ها، موزه‌ها، آرشیوها ، گالری‌ها و کلکسیون‌های صوتی-تصویری سرتاسر اروپا از این طریق امکان‌پذیر است. برای مثال ، می‌­توان «نقاشی مونالیزا» اثر لئونارد داوینچی را  در همین پلتفرم پیدا کرد. بیش از سه هزار نهاد و سازمان فرهنگی در سرتاسر اتحادیه اروپا در توسعه این پروژه مشارکت دارند.

کمیسیون اروپا معتقد است که در توسعه شهرهای هوشمند اروپایی  باید از گذشته فرهنگی اروپا استفاده کرد. این گام برای توسعه زیرساخت‌های گردشگری دیجیتالی و تأمین نیازهای گردشگران و  هویت‌یابی مجدد شهروندان اروپا لازم است.

آنان با این پروژه  قصد دارند مفهوم «شهر هوشمند» را مورد بازخوانی انتقادی قرار دهند و از طریق گسترش تکنولوژی‌های ICT و دستگاه‌های هوشمند اولاً رابطه شهرهای اروپایی با گذشته خود را احیا کنند و ثانیاً با منابع فرهنگی خود، اقتصادهای محلی خود را تقویت کنند. برای این کار لازم بود که پایگاه‌های اطلاعاتی  متعلق به صنعت گردشگری خود را استانداردسازی کنند و با ایجاد یک پلتفرم باز به ارائه خدمات فرهنگی هوشمند بپردازند. موزه‌های مجازی، نمایشگاه‌های مجازی، کتابخانه‌های مجازی و ….تنها بخش کوچکی از این سناریو است.

آنان با دیجیتالی کردن میراث تاریخی و فرهنگی  خود ، یک اکوسیستمی به وجود  آورده­‌اند که در آن بخش خصوصی و دولتی، شهروندان، گردشگران و همه سهامداران در نوآوری اجتماعی مشارکت خلاقانه دارند.  در این اکوسیستم، مناسبات قدرت و نوآوری اجتماعی  در بستر فناوری‌های دیجیتالی به‌طور مساوی و به نفع تشدید مشارکت مدنی و عدالت اجتماعی بین همه شهروندان توزیع‌شده است.

نتیجه‌گیری:

با توجه به تجربه موفق هوشمند سازی فرهنگ در طراحی شهرهای هوشمند اروپا ، می‌توان استدلال کرد که اگر چرخش تکنولوژیک با چرخش فرهنگی توأم باشد، توسعه تکنولوژی نه فقط باعث استحاله فرهنگی نمی‌شود، بلکه می‌تواند فرهنگ را توانمند سازد. با بومی سازی این تجربه‌ها می‌توان برای شهرهای ایران نیز اکوسیستمی مشابه طراحی کرد تا علاوه بر تولید ثروت و اشتغال بر مبنای منابع فرهنگی، بتوانیم میراث فرهنگی و صنایع فرهنگی خود را با گردشگری الکترونیک که از استلزامات شهرهای آینده است، سازگار کنیم.

*این مقاله نخست، به صورت یک سخنرانی توسط دکتر عبدالله کریم‌زاده به تاریخ ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۶، در کنفرانس شکوفا با حضور شهردار تهران و سایر دست‌اندرکاران مدیریت شهری، در برج میلاد ارائه‌شد.

نظر دادن