فرهنگ اقتصادی اشتراک داده
دکتر ابراهیم محسنی آهویی
دکترای مطالعات ارتباطات و رسانههای نوین در دانشگاه وین
و محقق ارشد در مرکز پژوهش سیاستهای فضای مجازی دانشگاه تهران
emohseni@ut.ac.ir
متن حاضر، سخنرانی دکتر ابراهیم محسنی آهویی، دکترای مطالعات ارتباطات و رسانههای نوین در دانشگاه وین و محقق ارشد در مرکز پژوهش سیاستهای فضای مجازی دانشگاه تهران است که در تاریخ 14 تیر 1396 در سالن ایران در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران به دعوت کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی: دوفضاییشدن جهان ایراد شد.
![]() |
بسمالله الرحمن الرحیم
هدف از این سخنرانی، بهطور مشخص ایجاد یک مطالبه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سطح ملی است. توجه به سخنرانی حاضر و مطالبه مستتر در آن به این دلیل ضرورت دارد که ابعاد اخیر داده و اشتراک داده ما را به سمت شرایطی سوق داده است که اگر پیشبینی لازم برای این رخداد نکرده باشیم، بحرانهای حقوقی و اجتماعی پیامد آن، غیرقابلجبران خواهد بود. شاید آن وظیفهای که در تظلم کارل مارکس در شعار «کارگران جهان به پا خیزید!» بر عهده کارگران جهان گذاشته شد یا یورگن هابرماس به دانشجویان متوسل میشود و ابراز میدارد «دانشجویان جهان به پا خیزید!»، امروز و درزمینه صیانت از حق عمومی در عرصه اقتصاد اشتراک داده، به دلایل فنی و همچنین به دلیل تباین منافع، این تظلم را نه میتوان به کارگر و نه به دانشجو و نه به عموم مردم ارجاع داد و برای همین امروزه باید گفت «متخصصین متعهد جهان به پا خیزید!» و در خصوص تضییع حقوق عمومی از سوی اقتصاد نئولیبرالیسم آگاهی افزایی کنید. بنابراین در عمل، این مسئولیت را نمیتوان به دولتها واگذار کرد، چراکه دولتها ذینفعان خود خواندهی دادههای عمومی هستند و بنابراین به لحاظ حقوقی، اعتبارِ مسئولیتپذیری ندارند. بدنه ادبی جامعه ایران نیز، به دلیل فقدان دانش بهروز و عدم توجه به دغدغههای جدید در زندگی شهروندان، درحالیکه همچنان بخش بزرگی از فعالیت تحقیقاتی و تألیفی آنها راجع به متون کهن ادبی و مجادلات لفظی متناسب با آن است، از این قابلیت برخوردار نیستند و بنابراین از عهده مسئولیتِ موردنظر من خارج هستند.
همچنین، مردم بهعنوان بدنه عمومی مصرفکننده که مستمراً در دام تبلیغات تجاری و سیاسی گرفتار میشوند و منافع کوچک آنی و زودگذر فردی را به منافع بلندمدت عمومی ترجیح میدهند و از این طریق، نادانسته و ناخواسته، خود و جامعه خود را پیوسته متضرر میکنند، محل اشاره من نیستند. ازاینرو است که تنها مأمن و ملجأ و پناه این مطالبه و تظلم، متخصصین متعهدی هستند که در برابر تضییع حقوق عمومی نمیتوانند بیتفاوت باشند. این تضییع حقوق و غارتگری دارایی عمومی، بهویژه توسط شرکتهای چندملیتی دیجیتال که درگذشته بهعنوان امپراتوری مجازی در اندیشههای استاد بزرگوار، جناب آقای دکتر سعید رضا عاملی در سال 2010 میلادی مشخص شد و موردمطالعه قرار گرفت، در حال وقوع است و لذا، لازم است که متخصصین متعهد را به یاری بطلبیم.
پس از طرح مطالبه، در ابتدا ضروری است یک تقسیمبندی تاریخی ابتکاری از تاریخ اینترنت داشته باشیم تا نشان بدهم مطالبه و موضوع بحث حاضر، کدام برهه یا زمانه در طول حیات اینترنت را شامل میشود. ازنظر من، در ارتباط با تاریخ اینترنت 3 فاز را میتوانیم متمایز بکنیم: فاز 1 مرحله توسعه نت و مبتنی بر پلتفرم FTPs است که هدف آن منتقل کردن فایلهای صوتی، تصویری، موسیقی و غیر آن در بین ابزارهای مختلف بود. سپس، فاز 2 که مرحله توسعه وب است، پدیدار شد که مبتنی بر پلتفرم HTML بود و هنوز هم بقایایی از آن موجود است. هدف این فاز، تسهیم کردن و به اشتراک گذاشتن اطلاعات است. درنهایت، فاز 3 با توسعه وب 2 و مبتنی بر پلتفرم HTML پیشرفته یا وب تعاملی است که ما در آن با فضای ابری سروکار داریم و ضمناً و از همه مهمتر، در اینجا، ما بهجای اطلاعات از داده استفاده میکنیم.
چرا تأکید میکنم که مفهوم داده بهجای اطلاعات مهم است؟ پاسخ این است که برخلاف اینترنت که میتوان با اغماض پذیرفت که توسعه و پیشرفت آن بر اساس یک اراده عمومی و جهانی بود در مورد دیتا چنین نیست؛ چراکه ما در اینجا اراده سازمانهای بزرگ را میبینیم که بهطور مشخص برای استفاده یا به عبارت بهتر، سوءاستفادههای اقتصادی از داده عمومی، داده را جایگزین اطلاعات کردهاند.
درواقع، دو دلیل مشخص برای جایگزینی داده بهجای اطلاعات وجود دارد: ابتدا اینکه اطلاعات را نمیتوان بهراحتی در یک معماری استاندارد ساده، طبقهبندی کرد و دوم اینکه سنجش ارزش اقتصادی اطلاعات ناممکن است. میبینید که اگر در دو گزاره فوق، دیتا را جایگزین اطلاعات بکنیم، جملات منفی فوق، مثبت خواهد شد. بهعبارتدیگر، دیتا را میتوان بهراحتی در یک معماری استاندارد ساده طبقهبندی کرد و همچنین، سنجش ارزش اقتصادی دیتا، بهسادگی ممکن است. بنابراین، در پس مفهوم استفاده دیتا بهجای اطلاعات یک ایدئولوژی بازار آزاد نئولیبرال است که تلاش میکند ارزشافزوده اینترنت را افزایش داده و آن موانعی را که بر سر راه اقتصاد اطلاعات وجود داشت، بردارد.
از سوی دیگر، برای ایجاد تمایز بین مفهوم متأخر اشتراک در نظام نئولیبرال با مفهوم اشتراک در نظامهای سنتی سوسیالیستی یا کمونیستی، لازم است مراحل متنوع مصرف در طول تاریخ را نیز مدنظر داشته باشیم. در عمل، همه جوامع چهار مرحله مصرف را سپری کردهاند که به ترتیب عبارتاند از مصرف تودهای، مصرف خانوادگی، مصرف فردی شده و مصرف تسهیم شده (یا اشتراکی). تأکید من این است که بین مفهوم اشتراک در نظام اشتراکی سوسیالیستی قدیم و نظام نئولیبرال جدید، تفاوت ماهوی وجود دارد. در قدیم، اشتراک یک مفهوم سوسیالیستی یا کمونیستی بود بهطوریکه نگاه این نظامها به اشتراک و زندگی اشتراکی، مبتنی بر عدم مالکیت فردی بود. ما این تجربه را در ایران قدیم هم در شکل زمین مشاع و آب مشاع داشتهایم که بقایای آن در برخی روستاها تا امروز هم باقیمانده است. اما آنچه امروز با آن سروکار داریم، بهکلی متفاوت با این برداشت سوسیالیستی از مفهوم اشتراک است و در اینجا، خصوصاً شخصیسازی مصرف و محوریت فردیت اهمیت مضاعف دارد. هرچند من قویاً معتقد هستم که نظام نئولیبرال جدید که فردگرایی یکی از خصیصههای محوری آن است، از مفهوم اشتراک سوسیالیستی بهعنوان حربهای اخلاقی و عرفی برای غارتگری حق عمومی بهره میبرد و از این طریق مشروعیت کاذب خود را توسعه میدهد. اما بههرحال آنچه ما امروز با آن سروکار داریم اساساً رویکرد نئولیبرال به اشتراک و مبتنی بر استقلال سوژه فردیت یافته است و در تاریخ غرب، خصوصاً در آراء دکارت، کانت و سارتر، سنت دیرینهای دارد.
یکی از مفاهیم محوری در دستگاه نظری من، مفهوم «شیء به اشتراک گذاشتهشده» است. حال، برای اینکه مفهوم شیء به اشتراک گذاشتهشده و مفهوم دادهی به اشتراک گذاشتهشده را به هم متصل کنیم، از تلفیق دو رویکرد؛ یکی نظام نشانهشناسی مرتبه دوم رولان بارت و دیگری رویکرد دوفضاییشدن سعید رضا عاملی که کماکان همه با آن آشنا هستیم، استفاده میکنم. در نظام نشانهشناسی مرتبه اول، این شیء به اشتراک گذاشتهشده، مدلول ذهنی پسا-اشتراکی است که بر هر چیز، ازجمله «خودروی من» و «خانه من» بهعنوان دالهای عینی قابل اطلاق است. در اینجا ضمیر «من» برای تأکید بر بُعد شخصی شده شیء استفادهشده است، اما پس از استیلایِ ذهنیت، ایدئولوژی و فرهنگِ اشتراک داده، این «خودروی من» در ذهن انسانِ دوره اشتراکی، به «شیء قابل اشتراک» تصویر و تبدیل میشود. واضح است که داده به اشتراک گذاشتهشده، بدیل مجازی شیء به اشتراک گذاشتهشده است که در نظام نشانهشناسی مرتبه دوم، جایگزینِ مدلول اولیه شده است. بهاینترتیب، سخن گفتن از دادهی به اشتراک گذاشتهشده، اشاره ضمنی به مدلول ذهنی شیء به اشتراک گذاشتهشده و درنتیجه به دال اولیه شیء فیزیکی در مالکیت فردی است.
در زمانه حاضر و در دوران فرهنگ اشتراکی، ما دیگر هرگز با کالاهای فردی شده بدون ارزشافزوده سروکار نداریم، بلکه کالا یا شیء، منبع سوددهی برای فرد محسوب میشود. بهطور مثال، در تفکر اقتصادی اشتراک داده، با صنعتِ اشتراک داده ایر بی.ان.بی، امروز میتوان به خانهای اشاره کرد که در طول یک هفته صاحبان آن به مسافرت میروند و میتوانند با اجاره دادن خانه در طول این مدت بهعنوان منبع کسب درآمد، از آن نفع اقتصادی ببرند. اوبِر جهانی یا اسنپ بهعنوان بدیل ایرانی آن، خودروی من در مسیر عبور یا در هنگامیکه پارک است را به منبع بالقوه ارزشافزوده برای من تبدیل کرده است و این همان استفاده از پتانسیل دادهی قابل اشتراک است. دلالتهای اقتصادی، اخلاقی و ارزشی این رخداد گسترده و قابلتأمل است.
اگرچه تاکنون صرفاً به ارزشافزوده اقتصادی اشتراک داده اشارهکردهام، بااینحال، اصل منفعت تنها محرک اقتصادی این دستگاه جدید نیست. همواره، در کنار محرک ارزشافزوده و سود اقتصادی، مکانیسمهای دربرگیرنده دیگری نیز وجود دارد که به توسعه یک نظام کمک میکند. بنابراین این سؤال مطرح است که چه مکانیسمهایی وجود دارد که ما را به سمت فهم اشتراک داده بهعنوان یک امر اخلاقی سوق میدهد؟
برخی از مهمترین سازوکارهای ایدئولوژیک و نه همه آنها عبارتاند از «اشتراک داده بهعنوان هویت» در این عبارت موضوعیت دارد که «شما چیزی هستید که به اشتراک میگذارید»، «اشتراک داده بهعنوان اعتبار» را میتوان در فعالیت بنگاههای اقتصادیِ سنجش اعتبار مالی برخط یافت که اعتبار افراد را از طریق تحلیل پروفایل و حضور آنها در شبکهها و وبسایتهای اجتماعی محاسبه میکنند، اشتراک داده بهعنوان وظیفه «در تصور تیم برنرز لی، مبدع وب دیده میشود که از افراد میخواهد اشتراک داده را یک وظیفه و نه یک امکان ببینند، «اشتراک داده بهعنوان هنجار اجتماعی » در سازوکارهای همنواکننده سیستماتیک نمایان میشود که افراد ناهمنوا را تحقیر، طرد و دچار انگ میکند. مجدداً متذکر میشوم که اینها تنها عملکردهای اخلاقی، ارزشی و ایدئولوژیک اشتراک داده نیستند، بلکه برخی از مهمترین آنها هستند.
اکنون مجدداً به مطالبه ادعاییام در ابتدای سخنرانی بازمیگردم. باوجود پتانسیلهای مناسب همچون استاد بزرگوار، جناب آقای دکتر سعید رضا عاملی بهعنوان عضو شورای عالی فضای مجازی، میتوان صیانت از داده عمومی را بهعنوان یک مطالبه عمومی، یک حق عمومی و یک وظیفه حاکمیتی تعریف کرد. نقطه کانونی عزیمت به وضعیت مطلوب این است که داده را بهعنوان یک نوع دارایی و بلکه مهمترین نوع آن و در آینده نزدیک بهعنوان تنها شکل دارایی فردی و عمومی تلقی کنیم. حقوقی که باید در اشتراک داده رعایت شود، عبارت است از حق مالکیت مادی و حق مالکیت معنوی، حق صیانت از داده، حق امنیت داده، حق به اشتراک نگذاشتن داده و حقناشناس ماندن.
از خطرناکترین ابعاد اشتراک داده این است که دادهها به سه طریق در معرض سوءاستفاده دولتها هستند؛ یکی اینکه این دادهها به سازمانهای بزرگ تجاری سیاسی فروخته یا واگذار میشود که این امر نشان میدهد بهزودی سازمانهای بزرگ تمامی داشتههای ما را در اختیار خواهند داشت. دوم اینکه، این دادههای در اختیار حاکمیت، بهعنوان ابزاری برای سیطره دولت بر مردم، قابلیت سوءاستفاده دارد. بهعبارتدیگر، بدون اینکه شهروندان حق قانونی خود در نظارت و کنترل بر داده را به دولت واگذار کرده باشند، دولت به سهولت از این داده در دو پهنه سیطره کلان و استفاده موردی و شخصی از داده افراد، میتواند تأثیر سوء بر آزادی و اراده شهروندان داشته باشد. سومین مخاطره، راجع به امنیت داده است. نه دولتها و نه هیچ مرجع دیگری، بهتنهایی قادر به تأمین امنیت داده عمومی از دستبرد و هک نیست و بنابراین این خطر همیشه وجود دارد که داده عمومی در اختیار دولت، مورد دستبرد افراد یا کشورهای معاند و معارض قرار بگیرد و از این طریق به منافع ملی ضربههای جبرانناپذیر وارد شود. اینها مخاطرات جدی بینالمللی راجع به بهرهبرداری سیاسی یا اقتصادی از دادهها یا حقوق افراد و شهروندان است. درواقع، دولتها باید در خصوص این سه مخاطره، در برابر شهروندان پاسخگو و مسئول شناخته شود.
استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است.
پیش از هر چیز از انتخاب موضوع و توجهتون به این مقوله خوشحال و ممنونم ، رویکرد چند وجهی تون برای نزدیک شدن به مساله هم قابل توجهه ، فقط نکاتی به نظرم رسید که شاید مطرح کردنش بد نباشه :
_ توی هرم مدیریت دانایی ، یا به قولی سلسله مراتب بلوغ , جای دیتا و اطلاعات ، عکس چیزیه که شما بهش اشاره کردین . البته توصیف شما از واژه های مورد اشاره ، فارغ از اسمشون ،درست و قابل قبوله در واقع چیزی که دغدغه ی مورد اشاره در متنه ، همون اطلاعاته .
دیتا ، ورودی خام و بی معنای کاربردیه مثل ۲ ، آبی ، سنگین ،….و تا وقتی که منتسب به چیزی نشه ، هیچ ارزش قابل استخراجی نداره ، اما وقتی تبدیل میشه به تعداد کاربران =۲ ، رنگ چشم : آبی ، وضعیت ترافیک : سنگین ، تبدیل به اطلاعات میشه که کاربرد معنایی داره.
– خلع مسوولیت و اخلاق مندی از دولت ها و حکومت ها ، با توجیه مالکیت پیش فرض اطلاعات ، به نظر منطقی و درست نمیاد و صرفا به گسترش توتالیتارسیم قانونی کمک می کنه .
– مبحث ِ گزار از ارزش های مادی -فیزیکی اشیا به ارزش گذاری ِ اعتباری-دیجیتالی ، محرمانگی ِ حریم های شخصی ، شکل مواجهه و تعاملات اجتماعی در چشم انداز روبرو….. خیلی فراتر از نحله های اجتماعی و سیستم های سیاسی ای مثل نئولیبرال و سوسیال و …هست ، به بیان دیگه ، به پدیدارشناسی و فلسفه ی زیست ِ بشر مربوط می شه .
باز هم از توجهتون به حقوق ِ نامشهود اما نادیده گرفته شده ی انسان ها تشکر می کنم و امیدوارم راهی که شروع کردین ، به « حال خوب » مَردم ، منجر بشه .
از خواندن این متن پرمغز لذت بردم. وب سایت خیلی جالبی دارید و امیدوارم هر روز پربارتر بشود.
مباحث اینچنینی که باعث آگاهی شهروندان می شود و به قول نویسنده محترم «مطالبه ایجاد میکند»، بسیار راهگشاست. اگر قائل به آسیب اینترنت باشیم، آسیب واقعی اینهایی است که در این متن سخنرانی ارائه شده وگرنه مقابله با آسیب هایی مثل محتوای غیراخلاقی، خیلی دشوار نیست.
مسئله این است که آیا در سیاست گذاری کلان کشور، برای از دست رفتن داده عمومی پیش بینی شده است و قوانین ضروری تدوین شده است؟
امیدوارم همچنان شاهد مطالب ارزشمند و دلسوزانه اینچنینی در وب سایت جالبتان باشم.
خسته نباشید