مصاحبه‌ها

مصاحبه مجله سایبرپژوهی با میلاد احرامپوش، بنیانگذار جشنواره وب و موبایل ایران

توسط cyberpajoohi
میلاد احرامپوش، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات از دانشگاه شهید بهشتی، بنیانگذار جشنواره‌ی وب و موبایل ایران است که مهم‌ترین جشنواره در حوزه‌ی وب و موبایل در کشور به شمار می‌رود. وی همچنین سال‌هاست که به عنوان روزنامه‌نگار حوزه‌ی فناوری اطلاعات شناخته شده و مطالب او در نشریات مختلف کشور از جمله روزنامه‌های جام‌جم، ایران، عصرارتباط، فناوران و مجلات چلچراغ و دانش‌وکامپیوتر به چاپ رسیده است. میلاد احرامپوش در حال حاضر به عنوان مشاور توسعه‌ی کسب‌و‌کار استارتاپ‌ها و همچنین مشاور دیجیتال مارکتینگ کسب‌وکارهای نوپا در ایران فعالیت کرده و با سایت جی‌اس‌ام، قدیمی‌ترین رسانه‌ی فناوری اطلاعات آنلاین در ایران همکاری می‌کند و سردبیری و مدیریت محصول این سایت را به عهده دارد.

 

جناب آقای احرامپوش، از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار «مجله دیجیتالی سایبرپژوهی» قرار می‌دهید از شما تشکر می‌کنیم. این مجله با هدف تحلیل علمی و فرهنگی «تجربه دیجیتالی شدن فرهنگ در ایران معاصر» راه‌اندازی شده است . این مصاحبه فرصت ارزشمندی است که می‌تواند خوانندگان ما را با نظرات شما درباره‌ی وضعیت کنونی استارتاپ‌های ایرانی،  بومی‌سازی ایده‌های موفق خارجی و همین‌طور نقاط قوت و ضعف  استارتاپ‌ها در استفاده از شبکه‌های اجتماعی آشنا سازد. به عنوان اولین سئوال، از نظر شما تجربه‌ی دیجیتالی شدن فرهنگ در ایران چه تفاوتی با تجربه‌ی کشورهای دیگر دارد؟

در ابتدا از شما تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادید. در سال‌های اخیر شیب رشد دیجیتالی شدن فرهنگ و زندگی مردم ایران بسیار سریع بوده و این اتفاق با رشد شبکه‌های اجتماعی در دنیا همزمان شده است. شاید مهم‌ترین عامل این اتفاق سهولت دسترسی به اینترنت پرسرعت باشد که این مسئله با توسعه‌ی نسل سوم و چهارم اینترنت همراه رخ داده است. به نظر من در سایر نقاط دنیا این همسوسازی فرهنگ دیجیتال با زندگی مردم به تدریج انجام شده و مردم زندگی خود را کم‌کم با این فرهنگ وفق داده‌اند. اما در ایران، این روند سرعتی بالاتر از میانگین جهانی داشته، چون به همان دلیلی که عرض کردم رشد دسترسی به اینترنت در سال های اخیر بسیار سریع بوده، به گونه‌ای که در حال حاضر نسل‌های مختلف از پیر و جوان از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. اتفاقی که شاید تا همین پنج سال قبل حتی قابل پیش‌بینی هم نبود.

 به طور کلی کسب‌وکارهای اینترنتی و استارتاپ‌های ایرانی در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارند؟ تا چه اندازه ایده‌های خلاقانه و نو متناسب با نیازهای داخلی در این حوزه به ثمر رسیده‌اند؟ و تا چه میزان تنها به کپی‌کردن از ایده‌های موفق خارجی بسنده کرده‌ایم؟

باید به این نکته اذعان کرد که طی سه سال اخیر استارتاپ‌ها در ایران رشدی انفجاری داشته‌اند؛ اما این حقیقت را نیز باید پذیرفت که در همه‌ جای دنیا سرنوشت ۹۰ درصد استارتاپ‌ها به شکست منتهی می‌شود و تنها ۱۰ درصد از آن‌ها می‌توانند به حیات خود ادامه دهند. در ایران نیز آمار مشابهی وجود دارد و علی‌رغم تب داغ استارتاپ و کارآفرینی در کشور، تنها ۱۰ درصد از استارتاپ‌ها به ثمر نشسته و به درآمدزایی رسیده‌اند. در اینجا ذکر این نکته حائز اهمیت است که این استارتاپ‌های موفق، دو نکته را مورد توجه قرار داده‌اند: پشتکار و توجه به نیاز مردم.

ممکن است استارتاپی در سراسر دنیا موفق باشد اما در ایران جواب ندهد، چون نتوانسته پاسخگوی نیازهای منحصر به فرد فعلی جامعه‌ی ایران باشد. بنابراین در  سال‌های اخیر شاهد روندی بوده‌ایم که در آن استارتاپ‌ها سعی کرده‌اند تا کسب و کار خود را کاملاً بر اساس فرهنگ ایرانی توسعه دهند.

 بر اساس آمار وبسایت جشنواره وب‌وموبایل ایران ۴۲۰۵ اپلیکیشن تا به حال در این جشنواره شرکت کرده‌اند، به صورت تقریبی از میان این چند هزار اپلیکیشن چه تعداد از آن‌ها را می‌توانیم به عنوان نمایندگان استارت‌آپ‌ها به حساب بیاریم؟ و چه حوزه‌هایی به طور عمده توجه استارتاپ‌های ایرانی را به خود جلب کرده است؟

آمار دقیقی در این‌باره وجود ندارد چون هنوز تعریف دقیقی از استارتاپ در ایران موجود نیست، اما به طور کلی در سال های اخیر استارتاپ‌ها خصوصاً در حوزه‌ی موبایل رشد چشمگیری داشته‌اند. در سال گذشته بیشترین رشد و تب داغ استارتاپ‌های حوزه‌ی موبایل در زمینه‌ی حمل‌ونقل مسافر و پیک بوده است اما به نظر می رسد امسال توجهات به سمت سرویس‌های نظافت منزل و سرویس‌های فین‌تِک معطوف شده است.

 در مورد بسیاری از استارتاپ‌های موفق ایرانی این نکته مطرح می‌شود که آن‌ها بخش عمده‌ای از موفقیتشان را به دلیل نبود رقبای خارجی در بازار داخلی به دست آورده‌اند. برخی معتقدند مسائلی نظیر عدم امکان استفاده از کارت‌های اعتباری بین‌المللی، نداشتن مجوزهای لازم و مسدود بودن برخی سرویس‌های خارجی درکشور باعث شده تا سرویس‌های ایرانی با استفاده از این خلاء ایجاد شده به محبوبیت برسند. به نظر شما سرویس‌هایی نظیر دیجی‌کالا، اسنپ، تپ‌سی، آپارات و… در یک بازار برابر در داخل کشور توان رقابت با رقبای خارجی خود را دارند؟

یکی از دلایل موفقیت این سرویس‌ها،‌ توجه به نیاز کاربران ایرانی بوده است. برای تمامی سرویس‌های یادشده نمونه‌های قدرتمند خارجی وجود دارد و تجربه نشان داده است که اگر روزی قرار باشد چنین سرویس‌هایی وارد بازار ایران شوند، به جای رقابت با نمونه‌های ایرانی، سرویس‌های موفق ایرانی را خریداری یا بر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما اینکه این سرویس‌ها توان رقابت با نمونه های خارجی خود را خواهند داشت یا خیر باید گفت در برخی از زمینه‌ها بله و در برخی از زمینه‌ها خیر. چنین مسئله‌ای در نهایت به این نکته بستگی دارد که سرویس‌های خارجی در زمان حضور در ایران تا چه حد بتوانند سرویس خود را مطابق با سلیقه‌ی کاربر ایرانی بومی‌سازی کنند.

به سئوال قبل می‌توان از یک زاویه‌ی دیگر هم نگاه کرد، آیا ما توانسته‌ایم سرویس‌ها و کسب‌وکارهای اینترنتی‌ای را راه‌اندازی کنیم که مخاطبی جهانی پیدا کنند؟

به نظر من تاکنون در سطح گسترده چنین اتفاقی نیفتاده. در واقع هدف‌گذاری سرویس های ایرانی عمدتاً بر روی کاربران ایرانی بوده است. اگر دقت کنید بسیاری از سایت‌ها و سرویس‌های موفق ایرانی حتی نسخه‌ا‌ی به زبان انگلیسی ندارند و معدود سرویس‌هایی که خدمات خود را به زبان انگلیسی نیز ارائه می‌دهند معمولاً توسط توریست‌هایی که به ایران سفر می‌کنند مورد استفاده قرار می‌گیرند، نه کاربران بین‌المللی.

 در حال حاضر کاربران ایرانی تا چه اندازه به اپ‌ها و کسب‌‌وکارهای اینترنتی ایرانی در مقایسه با رقبای خارجیشان اطمینان دارند؟ اگر خاطرتان باشد این مسئله در دوران رونق وبلاگ‌نویسی نیز از جمله مباحث داغ بود و عده‌ای معتقد بودند که سرویس‌های ایرانی چندان پایدار نیستند و بهتر است برای تولید محتوا در فضای وب از سرویس‌های خارجی استفاده کرد. آیا این عدم پایداری و اطمینان هنوز هم در مورد اپلیکیشن‌ها و یا کسب‌وکارهای تحت وب ایرانی هم وجود دارد و طی چند سال اخیر چه پیشرفت‌هایی در این زمینه صورت گرفته است؟

یکی از اتفاقات خوب چند سال اخیر، گسترش انتقال سرور سایت‌ها و اپلیکیشن‌های پرمخاطب به داخل ایران بوده است. هم صاحبان کسب‌وکار و هم مردم به این نتیجه رسیده‌اند که اگر سرویسی در ایران میزبانی شود، دسترسی به آن راحت‌تر و سریع‌تر خواهد بود. راه‌اندازی سرویس‌های CDN در سال های اخیر نیز از اتفاقات خوب در این حوزه بوده که باعث شده سایت‌هایی که در ایران میزبانی می شوند در خارج از کشور نیز به راحتی و با سرعت بالا در دسترس باشند.

 همان طور که می‌دانید در حال حاضر سرویس‌های رسانه‌ی جاری یا همان استریمینگ میدیا(Streaming media) نظیر اسپاتیفای یا نت‌فلیکس در دنیا از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار هستند و نحوه‌ی دریافت آثار فرهنگی دیداری‌شنیداری را متحول کرده‌‌اند. با توجه به این‌که در کشور ما اینترنت هنوز عمدتاً به شکل حجمی یا اصطلاحاً محدود ارائه می‌شود، به نظر می‌رسد تولیدکنندگان آثار فرهنگی از پتانسیل بالای سرویس‌های این چنینی بهره‌ی کافی را نبرده‌اند. با توجه به این شرایط اولاً از اپلیکیشن‌ها و سرویس‌های داخلی نظیر فیلیمو که به این حوزه ورود کرده‌اند تا چه میزان استقبال شده؟ و ثانیاً میزان همکاری آی‌اس‌پی‌ها و مخابرات با سرویس‌های استریمینگِ مدیا چگونه بوده است؟

همان‌طور که در سؤال قبل نیز توضیح دادم، یکی از مزیت‌های میزبانی اطلاعات در ایران سرعت بالای دریافت آن است. در واقع شما به راحتی می‌توانید ویدیوهایی که در ایران میزبانی شده را مشاهده و از همه مهم‌تر هزینه‌ی اینترنت معادل نصف سرویس مشابه خارجی پرداخت کنید. در واقع شما اگر ۱ گیگابایت فیلم روی سرویسی مثل فیلیمو یا لنز و یا سرویس‌های مشابه مشاهده کنید هزینه‌ی آن معادل ۵۰۰ مگابایت و حتی رایگان خواهد بود. به عقیده‌ی من در ۶ ماه گذشته سرویس‌های این چنینی که به اختصار به آن‌ها VOD  گفته می‌شود در ایران به شدت رشد کرده و یکی از دلایل رشد آن‌ها دسترسی راحت و بعضاً رایگان به محتوای این سرویس ها بوده است.

استارتاپ‌های ایرانی تا چه اندازه در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند و به چه شکل از پتانسیل این شبکه‌ها برای تبلیغ محصولات و خدمات خود بهره‌برده‌اند؟

به طور کلی دیجیتال مارکتینگ در ایران حوزه‌ای است که به شدت در حال رشد است. بسیاری از کسب‌و‌کارهای آنلاین و حتی آفلاین به این نتیجه رسیده‌اند که باید در شبکه‌های اجتماعی حضوری پر رنگ داشته باشند و از فیدبک‌های کاربران استفاده کنند. اگر از کاربران توییتر باشید، خواهید دید که بسیاری از افراد نیز این روزها بازخورد سرویس‌های استارتاپی تحت استفاده را در توییتر منتشر کرده و منتظر پاسخ اکانت رسمی آن استارتاپ می‌مانند. عدم حضور یک استارتاپ در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند منجر به ایجاد یک موج منفی غیرقابل کنترل علیه آن سرویس شود.

 با توجه به ماهیت تعاملی شبکه‌های اجتماعی، کاربران این شبکه‌ها معمولاً تجربه‌ی استفاده‌ی خود از خدمات و محصولات کسب‌وکارهای مختلف را به خصوص در مواقعی که از آن‌ها رضایت ندارند، با دیگران به اشتراک می‌گذارند. به نظر شما در حال حاضر برخورد استارتاپ‌ها با این انتقادها چگونه بوده و چه‌طور می‌توانند عملکرد خود را در این زمینه بهبود بخشند؟

به نظر من تعداد زیادی از استارتاپ‌های موفق وب و موبایل ایران با در اختیار گرفتن مشاورهای خبره در این حوزه موفق شده‌اند که به خوبی با کاربران ارتباط برقرار کرده و رضایت آن‌ها را جلب کنند. برندها باید به این نکته توجه کنند که حتی Tone Of Voice  آن ها در شبکه های اجتماعی باید به گونه‌‌ای باشد که کاربر را عصبانی نکرده و کاربران ناراضی را آرام و سپس راضی کند. این  نکته را نباید فراموش کرد که بهترین تبلیغ برای یک استارتاپ و یک سرویس تبلیغ دهان به دهان کاربران آن سرویس است.

 در پایان پیش‌بینی شما از آینده‌ی استارت‌آپ‌های ایرانی چیست؟

من پیش‌بینی می‌کنم در سال‌های آتی همزمان با داغ شدن تب اینترنت اشیاء در دنیا، در ایران نیز شاهد رشد سرویس‌هایی باشیم که بر روی اینترنت اشیاء و خانه‌ی هوشمند تمرکز می‌کنند. در نهایت برنده‌ی این بازی کاربران هستند که به راحتی کارهای روزانه خود را انجام خواهند داد. باید منتظر ماند و دید تا سال ۱۴۰۰ چه تغییری در این حوزه رخ خواهد داد.

نظر دادن