نویسنده: دکتر عبدالله کریمزاده، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و مطالعات فضای سایبر
چکیده
با توجه به اینکه در فضای سایبر افراد میتوانند خود را با هویتهای جعلی معرفی کنند، میتوان چنین استدلال کرد که فضای سایبر میل به بیهویت شدن یا چند هویتی شدن افراد و همچنین مقاومت آنها در برابر خودسانسوری را تقویت میکند. این میل ازآنجا ناشی میشود که فضای سایبر بهموازات زندگی واقعی ما (زندگی اول) یک زندگی آواتاری[1] (زندگی دوم) خلق کرده و این امکان را به وجود آورده که انسانها زندگی دوگانه و هویتهایی متعدد داشته باشند. در مقاله حاضر به واکاوی این موضوع میپردازیم.
کلیدواژهها: آواتار، هویتهای مجازی، هویتهای جعلی، هویتهای چندکاربره، لاندامو
مقدمه
با ظهور شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و تلگرام و تشدید دوفضایی شدن زندگی انسان، موضوع «هویت» مورد توجه سایبر پژوهان قرارگرفته است. زیرا در فضای سایبر که «زندگی دوم» را برای انسان معاصر ممکن ساخته است، افراد میتوانند با هویتی جعلی و ساختگی با دیگران ارتباط برقرار کنند. بر این اساس، مقاله حاضر بر این استدلال استوار است که فضای سایبر میل به بیهویتشدن یا چندهویتی شدن افراد و همچنین میل آنان به خودسانسوری را تقویت میکند و آنان را قادر میسازد تا امیال سرکوبشده ناخودآگاه خود را که در فضای حقیقی قابل تحقق نیست، در فضای سایبر تحققببخشند. یکی از راههای تحقق این امیال سرکوبشده و رؤیاهای کام نیافته رویآوردن افراد به «زندگی آواتاری» است که موضوع بحث مقاله حاضر است. برای گشایش بحث این سؤال را مطرح میکنیم که« نقش آواتارها[2]ی دیجیتال چیست؟» و «آواتارها چه معناهایی دارند؟» و «چرا جماعتهای آنلاین برای بازنمایی فعالیتهای دیجیتال خود نیاز به بدنهای دیجیتال دارند؟» و «رابطه این بدنهای دیجیتال با بدنهای واقعی چیست؟» از اینجاست که اصطلاح «آواتار» مطرح میشود. در بخشهای زیر به این سؤالات پاسخ میدهیم.
آواتار چیست؟
اصطلاح «آواتار» ریشه در آیین هندوئیسم دارد و این کلمه در زبان سانسکریت به معنای «تجلیات خداوند» است. آواتار در تعالیم هندوئیسم به معنای ظهور و تجلی خداست. این موضوع اشاره به وجود خدایان متعدد در هندوئیسم دارد. و این خدایان با مظاهر مختلف (آواتار) ظاهر میشوند. اما در فضای سایبر منظور از آواتار یعنی تجلی یک انسان واقعی در داخل فضای سایبر. آواتارها درشکل و اندازههای متعددی ظاهر میشوند. عکسهای پروفایل در شبکههای اجتماعی و کاراکترهای کارتونی در بازیهای آنلاین نمونههایی از آواتار هستند. آواتارها ممکن است عکس واقعی و یا عکس جعلی افراد باشند که افراد آنها را به خود منتسب میکنند. این کاراکتر کارتونی هم ممکن است شبیه فرد در دنیای واقعی باشد. اما بیشتر وقتها، آواتارها آمیزهای از فانتزی و حقیقت هستند. افراد در شبکههای مختلف اجتماعی ممکن است آواتارهای مختلفی برای خود ایجاد کنند. لذا بین آواتارها و افراد حقیقی که مصداق بیرونی آنها محسوب میشوند، نه یک رابطه «یک-به-یک» بلکه یک رابطه« یک- به- چند» وجود دارد. اخیراً به دلیل تکثر آواتارها و آشفتگی و سردرگمی ناشی از آن پدیده جدیدتری موسوم به «گاواتار[3]» (آواتارهای شناختهشده جهانی) مطرحشده است.
ازآنجاییکه زندگی ما دائماً در حال دیجیتالی است و این امر عملاً باعث دو فضایی شدن زندگی شده است، لازم است با نحوه رمزگشایی از آنها آشنا شویم و بدانیم که یک آواتار چه معناهایی میتواند داشته باشد. منظور از «معنا» یعنی رابطه بین دالها و مدلولها و رمزگشایی از یک معنا یعنی کشف این رابطه. براین اساس، میتوان گفت که آواتارهای دیجیتال بهمثابه یک «دال» هستند و شخصیتهای واقعی که مصداق بیرونی این آواتارها محسوب میشوند، «مدلول» هستند. لذا میتوان آواتارها را از منظر هویت نگاه کرد. در فضای سایبر، یک فرد میتواند هویتهای مختلفی داشته باشد و در یک زمان واحد چندین هویت مختلف به خود بگیرد و خود را بهجای جنس مخالف و یا بهجای یک نژاد متفاوت جابزند. در این صورت، فرد میتواند مدلولهای هویتی مختلفی را به خود منتسب کند. مثلاً در حادثه تیراندازی شهر مونیخ آلمان، آن مهاجم 18 سالهای که ده نفر را در یک مرکز خرید به رگبار بست، با ایجاد یک پروفایل جعلی در فیسبوک و درحالیکه خود را جای یک دختر جازده بود، اقدام به یک فراخوان فیسبوکی برای دریافت غذای رایگان در فروشگاه مکدونالد نموده بود. و یا هرازگاهی در اخبار میشنویم که برخی افراد در شبکههای اجتماعی اقدام به ایجاد پروفایل جعلی مقامات بلندپایه کشور میکنند و مطالبی را در صفحه منتسب به آنان پست میکنند و این قبیل صفحات و پروفایلها بعداً توسط مقامات بلندپایه کشوری تکذیب میشود. این پروفایلهای جعلی که مصداقی از آواتارها هستند، برساختههای هویتی هستند، یعنی هویتهایی که هیچ مصداقی در جهان واقعی ندارند. این برساختههای هویتی هم بازنمایی کننده هویتهایی هستند که بهنوبه خود برساخته محسوب میشوند. یعنی سایهای از یک سایه دیگر هستند. لذا بین دال (آواتار) و مدلول (اشخاص حقیقی) یک رابطه دلالتی قطعی برقرارنیست و هر مدلولی در حکم یک دال برای مدلولی دیگر است. در این زنجیره بیپایان، بازنمایی یک واقعیت همواره به یک بازنمایی دیگر اشاره دارد.
همانطور که در فیلمها و بازیهای آنلاین، افراد باشخصیتهای فیلم همذاتپنداری میکنند، در فضای مجازی نیز افراد با آواتارهای دیجیتال همذاتپنداری میکنند و حس همهویتبودن پیدا میکنند. همانطور که آواتار دلالت بر یک فرد دارد، آن فرد نیز دلالت بر آن آواتار دارد- فرد آواتار را تولید میکند و خودش نیز با آنهم هویت میشود. و لذا مرز بین دال و مدلول مخدوش میشود. مثلاً، تحقیقاتی که بر روی شبکه اجتماعی فیسبوک صورت گرفته است، نشان میدهد که این پروفایلها درواقع، کپیهایی از اشخاص واقعی هستند که شادابتر، هوشمندتر و جذابتر از خود اشخاص به نظر میرسند (یعنی کپی برابر اصل نیستند، بلکه کپی برتر از اصل هستند.یعنی دالهایی هستند که به مدلولهای واقعی ارجاع نمیکنند).
آواتارها صرفاً عکس پروفایل افراد نیستند، بلکه هر نوع هویت برساخته و مجعول در شبکههای اجتماعی در حکم یک آواتار است. همینکه افراد (مدلولها) اقدام به ایجاد یک آواتار ( دال) در فیسبوک خود میکنند، آن آواتار یک کپی برتر از اصل (واقعیت) است ؛ یک دال برای مدلولی دیگر که وجود خارجی ندارد و فرد مزبور آرزو میکند که دال بر آن باشد. یعنی فرد خودش را با عکس پروفایل خود مقایسه میکند و تلاش میکند شبیه آن بشود، ولی عملاً نمیتواند. یعنی وقتی دوستان فیسبوکی آن فرد در فضای حقیقی با او ملاقات میکنند، آن فرد نمیتواند دال برای یک پرسوناژ خیالی (مدلول خیالی) باشد. در این صورت، فرد در مقام یک مدلول آرزو میکند که باشخصیتهایی دیگر ( که بهصورت آواتار ظاهر میشوند) همهویت شود. همینکه تعداد بینهایتی از آواتارها شکلگرفت، آن آواتارها بر فرد تأثیرمیگذارند و باعث تغییر شخصیتی و چندپاره شدن هویت او میشوند و این پروسه همینطور ادامهمییابد. پس آواتارها دال بر انسانهای واقعی نیستند، بلکه دال بر چیزی هستند که افراد آرزوی داشتن آن را میکنند. آواتارها که قرار بود بازنمایی کننده افراد در فضای مجازی باشند، درنهایت تبدیل به هستندههایی میشوند که خودشان برساختههایی خیالی هستند.
یک فرد میتواند با ساخت آواتارهای مختلف در جهان مجازی و محیطهای اختصاص دادهشده به زندگی دوم به فعالیتهایی روی آورد که در دنیای واقعی امکان دستیابی به آنها را ندارد و بدینسان میتواند روابط متنوع و متفاوتی را در قالب روابط با افراد گوناگون در سطوح مختلف جنسی، سنی، قومی و … تجربه کند. بنابراین، زندگی دوم بر بستر «آواتارسازی » رخ میدهد. اکثراً جماعتهای آنلاین نمیدانند که آواتارسازی بهنوعی اسطورهسازی است. به این معنا که فرد با ساخت آواتار اسطوره مدنظر از خودش را ساخته و برای دیگران به نمایش میگذارد. بهعبارتدیگر، افراد از طریق آواتارسازی میخواهند هویت آرمانی خود را روایت کنند. چون این روایت با روایت هویت واقعی آنها تناقض دارد، میتوان گفت که افراد با روی آوردن به آواتارسازی درواقع یک «ضدروایت» تولید میکنند. تقابل این روایت و ضدروایت باعث ایجاد تناقض در شخصیت فرد میشود. و این تناقض (تناقض آواتار با شخصیت واقعی فرد) حتی میتواند به خودکشی وی منجر گردد. افراد ساعتهای زیادی را صرف پرداختن به آواتار خود میکنند، همانطور که برای خود لباس خریده، آرایشکرده و اتاقشان را تزیین میکنند، برای آواتار خویش نیز این امور را انجام میدهند، همانطور که در دنیای واقعی دوست پیدا میکنند در محیط زندگی دوم نیز این کار را انجام میدهند. درواقع هر کاری را که در دنیای واقعی انجام میدهند، در فضای زندگی دوم هم انجام میدهند، منتهی در آنجا افراد روبروی آنها نیز آواتار افراد دیگر است.
ازآنجاییکه بین زندگی آواتاری و زندگی حقیقی انطباق وجود ندارد، فرد دچار سرخوردگی میشود و از من واقعی خود بیگانه میشود. زندگی آواتاری همچنین زندگی واقعی فرد را دچار فروپاشی میکند، زیرا فردی که روزانه ساعتهای متمادی را صرف زندگی دوم خود میکند، دیگر توان و انرژی مفیدی برای رسیدگی به کارها و فعالیتهای دنیای واقعی نخواهد داشت. مرد و زنی که علیرغم داشتن خانواده در دنیای واقعی، در جهان مجازی و در قالب آواتار با یکدیگر ازدواجکرده و رابطه برقرار میکنند، طبیعی است که دیگر فرصتی برای رسیدگی به امور زندگی واقعیشان نداشته باشند. در بخش بعدی این مقاله به مصادیقی از تجربه هویتهای چندگانه که توسط فضای سایبر امکانپذیر شده است، اشاره میکنیم.
سیاهچالهای چندکاربره
«سیاهچالهای چندکاربر[4]ه» فضاهایی فانتزی برای تجربه هویتهای متعدد هستند؛ جایی که در آن افراد حقیقی میتوانند شخصیتهای خیالی به خود بگیرند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در اینجا، افراد بهآسانی میتوانند اسم، سن و جنسیت خود را عوض کنند و نقشهای متعددی را بازی کنند، بدون اینکه مسئولیتی متوجه آنها باشد. لذا، سیاهچالهای چندکاربره جایی است که فانتزی و واقعیت بهوسیله صفحه نمایش از هم جدا میشود. در اینجا، افراد میتوانند لباس جنس مخالف را بپوشند. مثلاً یک مرد روانپزشک وانمود کرده بود که زنی معلول است و با این ترفند توانسته بود محفلی صمیمانه از زنان آنلاین برای خود ایجاد کند. در مثالی دیگر، سیاهچال چندکاربره باعث خلق یک «داستان عاشقانه مجازی» شده بود. در این داستان، یک مرد ناهمجنسخواه واقعی به نام «جورج» نقش یک زن را ایفا میکرد و یک زن همجنسخواه واقعی نقش آواتار خودش را ایفا میکرد. بعدازآنکه عشقبازی آنلاین این دو زن مجازی خاتمه یافت، زن همجنسخواه واقعی با یک شخصیت مرد رابطه برقرار کرد، که او نیز وانمود میکرده که جورج است. او تصور میکرد که «زن مجازی»ای که وی سعی در فریفتن او را داشت، یک «مرد واقعی» است. این داستان پیچیده نشان میدهد که فضای سایبر مکان امنی برای آزمایش جنسیت و روابط جنسی فراهم میکند. بهعبارت دیگر، فضای سایبر مکانی برای تمرین هویتهای متعدد است. مردان تظاهر میکنند که زن هستند تا توجه «زنان» واقعی را جلب کنند. اما این زنان درواقع خودشان مردان دیگری هستند که وانمود میکنند زن هستند.چنین عملی، یعنی پوشیدن لباس جنس مخالف مرز بین روایت و ضدروایت را مغشوش میکند.
لاندامو[5]
لاندامو یک بازی اینترنتی چندکاربره است که همانند سیاهچالهای چندکاربره امکان انتخاب جنسیتهای متعدد را برای افراد فراهم میکند. در اینجا نیز افراد فارغ از جنسیت واقعی خود پوشیدن لباس جنس مخالف را بهصورت مجازی تجربه میکنند و تغییر جنسیت میدهند. لاندامو این بدنهای مجازی را بهصورت بدنهای طبیعی جلوه میدهد و «تجاوز به عنف مجازی» را امکانپذیر میسازد و بدینسان تمایز بین فانتزی و واقعیت را محو میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
در این مقاله تلاش شد تا دلالت های فرهنگی و معانی احتمالی آواتارها مورد کاوش قرار گیرد. گفته شد که آواتارها و افراد واقعی یک زنجیره بیپایانی از دلالتها ایجاد میکنند و فرد واقعی درنهایت تحتتأثیر زنجیره مزبور قرار میگیرد. فرد در فضای مجازی میتواند هویتهای (آواتارهای) متعدد خود را روایت کند و یک ضد روایت تولید کند. چون این ضد روایتها برساختههایی خیالی هستند، با روایتهای هویتی زندگی واقعی تناقض پیدا میکنند و لذا فرد دچار اختلال شخصیتی میشود و زندگی واقعی او چهبسا ممکن است که از هم فروبپاشد. در زندگی آواتاری افراد میتوانند شهوتگرایی جدیدی را تجربه کنند و خود را بهجای مقامات سیاسی کشور قرار دهند و حرفهای دل خود را بدون سانسور از زبان مقامات سیاسی کشور بیان کنند و بجای روایت رسمی کشور یک ضدروایت تولید کنند.
پانوشتها
- Avatarian life
- Avatar
- Gavatar
- MUD (Multi-User-Dungeon)
- Lundamo
منابع و ارجاعات
Koles, B., & Nagy, P. (2012). Who is portrayed in Second Life: Dr. Jekyll or Mr. Hyde? The extent of congruence between real life and virtual identity. Journal For Virtual Worlds Research, 5 (1).
Şengün, S. (2014). A Semiotic Reading of Digital Avatars and Their Role of Uncertainty Reduction in Digital Communication. Journal of Media Critiques [JMC], 1 (DCI).
نحوۀ ارجاع به این مقاله
کریمزاده، عبداله. (1395، 30 مرداد). هویتهای مجازی و زندگی آواتاری در فضای سایبر. مجله دیجیتالی سایبرپژوهی، 1، (8-1).
استفاده از مطالب این مقاله فقط با ذکر منبع بلامانع است.